مبهمات

در زبان فارسی، این اصطلاح به‌صورت جمع، از ریشه‌ی عربی «مُبْهَم» اخذ شده و در متون ادبی و دستوری در دو معنا به‌کار می‌رود. نخست، در معنای عمومی، به امور پیچیده، معضلات سخت و کارهای دشوار اشاره دارد که فهم یا حل آن‌ها با ابهام و دشواری همراه است. این کاربرد بیشتر در متون کهن و ادبیات فاخر فارسی دیده می‌شود و بیانگر موقعیت‌های غامض و غیرشفاف است.

در حوزه‌ی دستور زبان فارسی، مبهمات به گروهی از واژگان وابسته‌ی اسمی گفته می‌شود که به‌جای اسم می‌نشینند و برای اشاره به شخص، شیء یا مفهومی غیرمشخص و نادقیق به‌کار می‌روند. این دسته از کلمات، حالت‌های اسمی مانند نهاد، مفعول، مضاف‌الیه و دیگر نقش‌های نحوی را می‌پذیرند و در جمله همچون اسم عمل می‌کنند. نمونه‌های شاخص آن شامل «کسی»، «چیزی»، «هرکس»، «فلان»، «بهمان»، «هریک» و «اندکی» است که دلالت بر کلیتی نامعین دارند.

در دستورهای متداول فارسی، اغلب «کنایات» نیز زیرمجموعه‌ای از مبهمات به‌شمار می‌آیند. کنایات، خود عبارت‌هایی هستند که به‌طور غیرمستقیم و با ابهام به چیزی اشاره می‌کنند و بر همین اساس، در گستره‌ی مبهمات جای می‌گیرند. بنابراین، مبهمات در دستور زبان، نقش مهمی در ایجاد ایجاز، پوشیدگی معنایی یا اشاره‌ی کلی ایفا می‌کنند و جایگزین اسم در ساختار جمله می‌شوند.

لغت نامه دهخدا

مبهمات. [ م ُ هََ ] ( ع ص، اِ ) معضلات سخت. ( از ذیل اقرب الموارد ). کارهای دشوار. امور پیچیده و مشکل. || ( اصطلاح دستور زبان ) کلماتی را گویند که کسی یا چیزی را بطور ابهام و پوشیده نشان دهد. مانند: هر، کس، اند، فلان، بهمان. دستورهای متداول فارسی کنایات را بخشی از مبهمات دانند. مبهمات کلماتی را گویند که جانشین اسم شوند و حالات اسم بر آنها جاری خواهد بود. مبهمات مشهور عبارتند از:
هر کس:
همی گفت و هر کس که لهراسب شاه...فردوسی.هر که:
هر که ناموخت از گذشت روزگار.رودکی.هر یک:
روی هر یک چون دو هفته گرد ماه.رودکی.هیچکس:
هیچکس را مباش عاشق غاش.رودکی.همه:
چون کلاژه همه دزدند و رباینده چو خاد...معروفی.یکی:
یکی بنده خویش پنداشتش.سعدی.کس:
گذشتیم بر خاک بسیار کس.سعدی.این و آن:
یک روز صرف بستن دل شد به این و آن
روز دگر به کندن دل زین و آن گذشت.کلیم.علاوه بر اینها «اند»، «دیگری »، «هیچ »، «چند»، «یکچند»، «فلان »، «بهمان »، «یکدیگر» و جز اینها از مبهمات می باشند.

فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع مبهمه: ۱ - امور پیچیده و نا معلوم. ۲ - سخنان نا مفهوم. ۳ - کلماتی را گویند که کسی یا چیزی را بطور مبهم و پوشیده نشان دهد مانند: هر کس اند فلان بهمان توضیح مبهمات را در دستورهای متداول فارسی بخشی از کنایات دانند.

جمله سازی با مبهمات

💡 گردون همه مبهمات بگشاید چون همت خویش در بیان بندم