کشته شدن عثمان

عثمان بن عفان، که از بنی امیه و از صحابه پیامبر اسلام بود، پس از خلافت ابوبکر و عمر، در سال 644 میلادی (23 هجری) به عنوان خلیفه سوم انتخاب شد. او در دوران خلافتش سعی کرد تا امپراتوری اسلامی را گسترش دهد و بسیاری از فتوحات در زمان او انجام شد. با گذشت زمان، برخی از تصمیمات عثمان و نحوه حکمرانی او باعث ایجاد نارضایتی در میان برخی از مسلمانان شد.

عثمان به دلیل استفاده از بستگان خود در مقامات حکومتی، متهم به سودبخشی شد. این موضوع به برخی از قبایل و گروه‌ها احساس تبعیض و بی‌عدالتی را القا کرد. همچنین سیاست‌های اقتصادی او و نحوه توزیع ثروت نیز باعث نارضایتی شد.

در سال 656 میلادی (35 هجری)، گروهی از معترضان، به رهبری افرادی از قبیله‌های مختلف، از جمله مردم کوفه و بصره، به سمت مدینه حرکت کردند تا به عثمان فشار بیاورند. این گروه در نهایت به مدینه رسیدند و عثمان را محاصره کردند. محاصره این خلیفه به مدت چندین روز ادامه یافت و شرایط برای او وخیم‌تر شد.

در 17 ذی‌الحجه سال 35 هجری (حدود 656 میلادی)، محاصره‌کنندگان به خانه عثمان حمله کردند و او را به قتل رساندند. او در حالی که در حال خواندن قرآن بود، به دست معترضان کشته شد. این واقعه به عنوان یک نقطه عطف در تاریخ اسلام شناخته می‌شود.

قتل عثمان باعث ایجاد شکاف‌های عمیق در جامعه اسلامی شد و به تنش‌ها و جنگ‌های داخلی منجر شد. پس از قتل عثمان، علی بن ابی‌طالب به عنوان چهارمین خلیفه مسلمانان انتخاب شد. خلافت علی نیز با چالش‌ها و مشکلات زیادی روبه‌رو شد و اختلافات ادامه یافت.

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] بدرفتاری فرمانداران منصوب از سوی عثمان، به ویژه ولید بن عقبه (برادر مادری عثمان) و عبدالله بن ابی سرح (برادر رضاعی او)، مردم عراق و مصر را بر ضد عثمان برانگیخت.
مروان بن حکم (داماد عثمان) نیز در نارضایتی مردم مدینه نقش اول را داشت. از این رو، همیشه در سال های آخر عمر عثمان گروهی شکایت کننده از استان های مختلف در مدینه حضور داشتند. مردم مصر که از ستم عبدالله بن ابی سرح به تنگ آمده بودند به مدینه آمدند و از عثمان عزل وی را خواستار شدند.
عثمان حاضر نبود برادر رضاعی خویش را عزل کند ولی سرانجام با وساطت علی علیه السلام پیشنهاد عزل را پذیرفت و محمد بن ابوبکر را به فرمانداری مصر انتخاب نمود. محمد به هنگام اعزام به مصر متوجه شد که عثمان غلام خویش را با نامه امضا شده دیگری به سوی مصر فرستاده و در آن نامه - که مخاطب آن عبدالله بن ابی سرح بود - آمده بود که هرگاه اینان به مصر رسیدند، دست ها و پاهایشان را قطع کن!
مصریان از بین راه نگران به مدینه بازگشتند و موضوع را با عثمان مطرح کردند. عثمان اظهار داشت که از چنین نامه ای خبر ندارد. مردم گفتند: از دو حال خارج نیست: یا نامه را تو نوشته ای که در آن صورت شرط عدالت را برای خلافت رسول خدا صلی الله علیه و آله دارا نیستی! یا مروان به نام تو و با مهر مخصوص تو چنین کاری کرده که باز هم به معنای آن است که تو توانایی اداره خلافت را نداری. از این رو خواستار مجازات مروان شدند. عثمان نپذیرفت و مصریان سر به شورش گذاشتند و خانه عثمان را محاصره کردند. مردم عراق و مدینه نیز با آنان همکاری کردند. بسیاری از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز به صورت مستقیم یا غیرمستقیم با آنان همراه بودند.
یعقوبی می نویسد: میان عثمان و عایشه رنجشی پدید آمده بود. زیرا عثمان حقوق عایشه را که در زمان عمر بیشتر از دیگر زنانِ پیامبر بود، برابر قرار داده بود. عثمان روزی خطبه می خواند در این حال عایشه پیراهن رسول خدا صلی الله علیه و آله را برافراشت و فریاد زد: ای گروه مسلمانان، این جامه رسول خدا صلی الله علیه و آله است که هنوز کهنه نشده ولی عثمان سنت او را کهنه کرده است! عثمان در پاسخ عایشه گفت: اللهم اصرف عنی کیدهن، انّ کیدهن عظیم.
سرانجام مردم، عثمان را در خانه اش محاصره نمودند و بیش از همه، طلحه، زبیر و عایشه مردم را بر ضد او تحریک می کردند. عثمان به معاویه نامه فرستاد و از او خواست تا هرچه زودتر به مدینه آید. او با دوازده هزار سپاه روانه مدینه شد ولی سربازهای خود را در مرز شام گذاشت و به آنان گفت: همین جا بمانید تا من نزد امیرالمؤمنین روم و از کار او نیک آگاه گردم. سپس نزد عثمان رفت.
عثمان گفت: به خدا قسم، تو خواستی که من کشته شوم پس بگویی منم صاحب خون! برگرد و مردم را به کمک من برسان. پس معاویه بازگشت و به سوی او نیامد تا کشته شد.

جملاتی از کلمه کشته شدن عثمان

دوگانگی مسلمانان در زمان عثمان بسیار شدید بود و بعضی از مردم به برخی از سیاست‌هایی که عثمان در پیش می‌گرفت اعتراض کردند که مقدمه‌ای برای ماجرای کشته شدن عثمان بود و ماجرا با هجوم بردن به منزل عثمان و کشتنش به پایان رسید. این دوگانگی خصوصاً از طرف بنی امیه که مدینه را به مقصد مکه ترک کرده بودند در زمان علی هم ادامه یافت.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم