گلیمینه
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
جمله سازی با گلیمینه
چو گودرز بشنید گشت او خموش به که رفت او با گلیمینه گوش
به گودرز گفتا گلیمینه گوش که چندین به دستان چه داری خروش
برانگیخت باره برآمد به جوش بیامد به نزد گلیمینه گوش
ازین بد که آمد گلیمینه گوش به نزدیک آن پیره سر پر خروش
مرو را بدی چون گلیمش دو گوش سیه چهره نامش گلیمینه گوش