در معنای اول، چرب پهلو به کسی گفته میشود که دیگران از حضور و همراهی او بهرهمند میشوند و از او نفع میبرند. چنین فردی معمولاً محبوب و مورد احترام است و بودن در کنار او برای دیگران مفید و خوشایند است. در معنای دوم، چرب پهلو به کسی گفته میشود که از نظر جسمانی فربه و سیمین است، یعنی بدنش پرگوشت و چاق است، این کاربرد بیشتر در توصیف ظاهر و وضعیت بدنی فرد به کار میرود و نشاندهنده داشتن اندامی پر و چاق است. بنابراین، چرب پهلو میتواند هم به ویژگیهای اخلاقی و اجتماعی فرد اشاره داشته باشد که موجب نفع و سود دیگران میشود و هم به ویژگیهای ظاهری و بدنی که نشاندهنده فربهی و پرگوشت بودن است.
چرب پهلو
لغت نامه دهخدا
پهلو از من تهی مکن که مرا
پهلوی چرب هم ز پهلوی تست.خاقانی. || فربه را نیز گویند، که نقیض لاغر باشد. ( برهان ). بمعنی فربه. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( مجموعه مترادفات ص 268 ). نقیض لاغر. ( ناظم الاطباء ). چاق و چله:
بس کن از جان خشک خاقانی
که نه بس صید چرب پهلوئی.خاقانی.از سفر می آیم و در راه صید افکنده ام
اینت صیدی چرب پهلو کارمغان آورده ام.خاقانی.
فرهنگ عمید
۲. [مقابلِ خشک پهلو] کسی که مردم از پهلوی او بهره و فایده ببرند: بس کن از جان خشک خاقانی / که نه بس صید چرب پهلویی (خاقانی: ۶۷۹ ).
فرهنگ فارسی
جمله سازی با چرب پهلو
از سفر میآیم و در راه صید افکندهام اینت صیدی چرب پهلو کارمغان آوردهام
به کلک لاغر او سینه کرد دانی که؟ زمانه کو ز حریفان چرب پهلو نیست