شرمین

این اسم دخترانه نامی با معانی لطیف و مثبت است که به مفاهیم محجوب بودن، حجب و حیا، خجالت، و احترام به دیگران اشاره دارد. این نام می‌تواند به فرد احساس خاص بودن و ارزشمندی بدهد و او را به سمت زندگی‌ای با اصول اخلاقی و حساسیت نسبت به دیگران هدایت کند.

معانی اسم

محجوب: این واژه به معنای فردی است که به خاطر حیا و شرم، از خود محافظت می‌کند و در ارتباطات اجتماعی با احتیاط عمل می‌کند. شرمین به عنوان فردی محجوب، نشان‌دهنده‌ی شخصیت مهربان و با احترام است که در تعاملات خود با دیگران به حساسیت و ادب توجه دارد. این ویژگی می‌تواند به او کمک کند تا روابط مثبت و سالمی با دیگران برقرار کند و در عین حال از خود و ارزش‌هایش محافظت کند.

با حجب و حیا: این بخش به مفهوم داشتن حیا و ادب اشاره دارد. شرمین به معنای فردی است که در رفتارهایش از معیارهای اخلاقی پیروی می‌کند و به اصول اجتماعی احترام می‌گذارد. این ویژگی به فرد احساس آرامش و اطمینان می‌دهد و به او کمک می‌کند تا در جامعه به عنوان شخصی محترم و مورد احترام شناخته شود.

خجالت‌زده: شرمین به عنوان فردی که ممکن است در موقعیت‌های خاص احساس خجالت کند، می‌تواند نشان‌دهنده‌ی حساسیت عاطفی و توجه به احساسات دیگران باشد. این ویژگی می‌تواند او را به فردی دلسوز و مهربان تبدیل کند که به دیگران اهمیت می‌دهد.

با حیا: این بخش از معنا به مفهوم فردی اشاره دارد که در رفتار و گفتار خود به اصول اخلاقی و اجتماعی پایبند است. شرمین به عنوان فردی با حیا، می‌تواند به عنوان شخصی شناخته شود که از گفتن یا انجام کارهایی که ممکن است باعث ناراحتی یا بی‌احترامی به دیگران شود، خودداری می‌کند. این ویژگی به فرد کمک می‌کند تا در روابطش با دیگران به خوبی عمل کند و به عنوان فردی با شخصیت مثبت شناخته شود.

لغت نامه دهخدا

شرمین. [ ش َ ] ( ص نسبی ) باشرم. باحیا. خجول. محجوب.( یادداشت مؤلف ). شرمه. شرمنده. شرمناک. شرمگن. ( ازآنندراج ). شرمگین. ( فرهنگ فارسی معین ):
گرچه در شرم و حیا چهره مریم مثل است
هست رخسار تو صد پرده از او شرمین تر.صائب تبریزی ( ازآنندراج ).

فرهنگ عمید

شرمگین، شرمسار، باشرم: گرچه شرمین بود شرمش حرص بُرد / حرص اژدرهاست نه چیزی ست خرد (مولوی: ۶۷۷ ).

فرهنگ فارسی

شرمگین، شرمسار، باشرم
خجلت شرمساری شرمندگی.

فرهنگ اسم ها

اسم: شرمین (دختر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: šarmin) (فارسی: شَرمين) (انگلیسی: sharmin)
معنی: محجوب، با حُجب و حیا، خجالت زده، ( در قدیم ) شرمگین، با حجب و حیا، با شرم، با حیا

جملاتی از کلمه شرمین

گرچه در شرم و حیا چهره مریم مثل است هست رخسار تو صد پرده ازو شرمین تر
آب شود هرکه دید چهره شرمین حسن محو شود هرکه یافت چاشنی خوان عشق
شد روی زمین از عرقش دامن گوهر این یوسف شرمین ز شبستان که جسته است؟
حجاب نور می سوزد نگاه خیره چشمان را نمی باید نقاب دیگر آن رخسار شرمین را