رضا قطبی (عبدالرضا قطبی) یکی از شخصیتهای برجسته تاریخ معاصر ایران است که در زمینه مهندسی و مدیریت رادیو و تلویزیون فعالیت داشته است. او در فروردین ۱۳۱۷ در تهران به دنیا آمد و در ۵ شهریور ۱۴۰۳ درگذشت. قطبی به عنوان مهندس مخابرات، مدیر عامل سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران از سال ۱۳۴۵ تا ۲۵ شهریور ۱۳۵۷ بود.
خانواده و تحصیلات
رضا قطبی فرزند محمدعلی قطبی، مهندس ساختمان و مقاطعهکار، و لوئیز صمصام بختیاری بود. لوئیز بختیاری دختر نجفقلی صمصامالسلطنه، رئیسالوزرای سابق ایران و خاله شاپور بختیار بود. او همچنین پسردایی فرح دیبا (ملکه ایران) بود و با او در دوران کودکی ارتباط نزدیکی داشت.
قطبی تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه فیروزکوهی و دبیرستان را در مدرسه فرانسویها و دبیرستان البرز گذراند. او سپس با بورس خیریه ایزابل تهران به فرانسه رفت و در رشته مهندسی برق در مدرسه پلیتکنیک پاریس تحصیل کرد و در سال ۱۳۳۸ به ایران بازگشت.
فعالیت در رادیو و تلویزیون ملی
قطبی در سال ۱۳۴۵ به مدیر عاملی سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران منصوب شد. او در این سمت توانست رادیو و تلویزیون ایران را به صورت منظم و گسترده راهاندازی کند و ادغام شبکههای مختلف تلویزیونی را انجام دهد. در دوران مدیریت او، این سازمان به یکی از بزرگترین پخشکنندگان تلویزیونی در آسیا تبدیل شد.
دوران مدیریت
قطبی در دوران مدیریت خود با چالشهای زیادی مواجه بود. او تلاش کرد تا تلویزیون را به عنوان یک رسانه مستقل و مورد اعتماد برای مردم معرفی کند، اما با فشارهای حکومت و ساواک برای تبلیغات دولتی مواجه شد. او به تولید برنامههای فرهنگی و هنری پرداخته و از هنرمندان و نویسندگان مختلف حمایت کرد.
حوادث مهم
واقعه سیاهکل: این واقعه باعث شد تا شاه حساسیت بیشتری به برنامههای تلویزیون پیدا کند و منجر به اختلافاتی میان شاه و قطبی شد.
دادگاه خسرو گلسرخی: پخش زنده این دادگاه تأثیرات منفی بر اعتبار دودمان پهلوی داشت و نشاندهنده چالشهای قطبی با دولت بود.
انقلاب ۱۳۵۷
در میانه انقلاب ۱۳۵۷، قطبی مجبور به استعفا از رادیو تلویزیون ملی شد. بعد از انقلاب، او مدتی در تهران بهصورت مخفیانه زندگی کرد و سپس با کمک فرح پهلوی از ایران خارج شد. او در آمریکا به فعالیتهای مخابراتی مشغول شد.
میراث و حاشیهها
قطبی به عنوان یک شخصیت مهم در تاریخ رسانهای ایران شناخته میشود و نظرات مختلفی درباره عملکرد او وجود دارد. برخی او را به خاطر تلاشهایش در زمینه آزادی بیان و نقد و انتقاد از سانسور تحسین میکنند، در حالی که دیگران او را به خاطر وابستگیهایش به دربار و نقش او در تحولات سیاسی مورد انتقاد قرار میدهند.