رانان

لغت نامه دهخدا

رانان. ( نف، ق ) وصف حالیه. در حال راندن. ( یادداشت مؤلف ).
رانان. ( ع اِ ) رانین فارسی که بمعنی شلوار است. ( از فرهنگ رشیدی ).

فرهنگ فارسی

رانین فارسی است که بمعنی شلوار است

جمله سازی با رانان

خشک سازد ریشه نخل هوس رانان خشک آرزو گرددز نعمتهای الوان بیشتر