خید

لغت نامه دهخدا

خید. ( اِ ) خوید. غله و دانه نرسیده. ( از منتهی الارب ):
رویش میان حله سبز اندرون پدید
چون لاله برگ تازه شکفته میان خید.عماره مروزی.|| گیاه سبز. ( منتهی الارب ). خوید. رجوع به خوید شود.

فرهنگ عمید

= خوید

فرهنگ فارسی

(اسم ) غل. سبز که هنوز نرسیده قصیل.

جمله سازی با خید

به خید بین که فکنده پلاس ماتم خویش که خواهدش به خزان طی شدن بساط امید