این کلمه در زبان فارسی معانی متعدد و متنوعی دارد و بسته به زمینه کاربرد، مفهوم آن تغییر میکند:
فریاد و بانگ: یکی از معانی اصلی جار به صدای بلند و فریاد اشاره دارد، این کاربرد در ادبیات فارسی و متون قدیمی بسیار رایج بوده و به معنای اعلام خبر، بانگ کشیدن یا سر دادن صدا به کار میرود. به طور کلی این واژه معادل «ندای بلند» یا «صدا» است.
آب روان: در معنای دوم، این کلمه به آب روان یا هر نوع مایع جاری گفته میشود، این کاربرد کمتر رایج است ولی در متون کهن و زبان ادبی ممکن است به این معنی استفاده شود.
همسایه: در برخی از گویشها و مناطق فارسیزبان، جار به معنای همسایه به کار میرود. این کاربرد محلی است و در زبان معیار کمتر دیده میشود اما در فرهنگ و گفتار محلی قابل استفاده است.
چلچراغ: جار همچنین در برخی متون قدیمی و شعرها به معنای چلچراغ یا چراغی که در شب آویزان است، آمده است. این معنی ادبی و قدیمیتر است و در زبان روزمره کاربرد ندارد.
جر دهنده: این معنی کمتر رایج است و اشاره به کسی یا چیزی دارد که سبب جراحت یا زخم میشود. در این معنا واژه به کسی که جر میدهد یا باعث درد و رنج میشود اطلاق میگردد.