خرچنگها از گروه سختپوستان بوده و به خانوادهای از جانوران دریایی تعلق دارند. این موجودات دارای بدنی سخت و پوشش خارجی هستند که به آنها کمک میکند تا از شکارچیان در امان بمانند. خرچنگها معمولاً دارای پنج جفت پا هستند که به آنها کمک میکند به راحتی در بستر دریا حرکت کنند. همچنین، برخی از گونهها میتوانند در خشکی نیز زندگی کنند و به عنوان جانورانی نیمهآبزی شناخته میشوند. به عنوان جانورانی گوشتخوار و گیاهخوار شناخته میشوند که رژیم غذایی آنها بستگی به گونه و زیستگاهشان دارد. برخی از خرچنگها به خوردن جانداران کوچک، سختپوستان دیگر و حتی بقایای مواد غذایی در بستر دریا میپردازند. در حالی که برخی دیگر از گونهها به گیاهان دریایی و جلبکها روی میآورند. این تنوع در رژیم غذایی باعث میشود که خرچنگها نقش مهمی در اکوسیستم دریایی ایفا کنند.

خرچنگ
لغت نامه دهخدا
خرچنگ. [ خ َ چ َ ] ( اِ مرکب ) جانوریست معروف که دست و پای بزرگ و ناهموار دارد و بعربی سرطان خوانند. ( از برهان قاطع ). بزرگ چنگال که نام عربی او سرطان است. ( از آنندراج ) ( از انجمن آرای ناصری ). پیچا. چنگار. ( از ناظم الاطباء ). پنجپایه. ( ازغیاث اللغات ). پنجپایک. خرچنگ از نظر جانورشناسان: خرچنگ که نام دسته ای از جانوران «سخت پوست » است بیشتر بنوع «تنهاگرد» آن یا گروه شبیه به این نوع اطلاق میشود. خرچنگها که بزیست در آب بیش از خشکی علاقه دارند اغلب در سواحل دریاها زندگی می کنند، گرچه بعضی ازانواع آنها بجزایر دوردست می روند و بعضی دیگر در داخل آبهای تازه اقامت می کنند ولی اغلب آنها در سواحل دریاکنار آبهای شور کم عمق می زیند، البته گونه هایی از آنها دیده شده است که جرأت را بجایی رسانده اند که دل بدریا زده و تا وسط آبهای دریاها پیش رفته اند.
شکل ظاهری خرچنگ: شکل خرچنگ معمولاً مثلثی یا بیضویست و شکم آن که شبیه دنباله ای می باشد در زیر بدن حیوان قرار دارد، خرچنگ مانند اغلب حیوانات پوسته دار بروی خود زره شاخی دارد و این زره در اوقات معینی می افتد و دوباره بیرون می آید چه اگر یک زره همواره بروی پوست حیوان باقی بماند پس از چندی آنچنان محکم میشود که دیگر رشد حیوان امکان ناپذیر می شود. چشم خرچنگ در بدن آن قرار داردو قادر است بهمه جهات بگردد و حتی در چشم کاسه فرورود. خرچنگ را یک جفت چنگل بزرگ است و چون بیشتر کارهایی که با این چنگل انجام می دهد کارهایی است که دیگرجانوران با دستهای خود انجام می دهند بهتر است این چنگل ها را بازوان خرچنگ بدانیم تا پاهای او. هر خرچنگ با چنگل های خود بشکار می پردازد و گاهی با آن بصورت دشمن چنگ می زند و جای این سلاح در ناحیه سر جانور است. در وراء چنگلها چهار جفت پا برای راه رفتن وجود دارد و این پاها چنانست که اگر در لای سنگی قرار گیرد یا در جنگ با جانوری بچنگ دشمن بیفتد به آسانی حیوان آن پا را رها می کند و خود را از مخمصه نجات می دهد وپای دیگر بر جای پای از دست رفته دوباره خواهد رویید. در بعضی از انواع خرچنگ دیده شده که یک جفت پا یاهمه پایهای حیوان در آب تغییر شکل داده و بصورت وسیله ای برای شنا کردن درآمده است. اندازه چنگال کوچکترین خرچنگ ها 12 اینچ و بزرگترین آنها نوع عظیم الجثه ژاپونی است و در بین نوع اخیر انواعی دیده شده اند که طول چنگلهای آنها به یازده پا می رسد. خرچنگ رنگ ثابتی ندارد و برنگهای گوناگون ازجمله سفید و سیاه دیده شده است.
فرهنگ معین
قورباغه ( ~. غِ ) (اِمر. ) (عا. ) نا - خوانا، بدخط.
فرهنگ عمید
۲. (نجوم ) = سرطان
فرهنگ فارسی
جانوری است دارای چنگالهای درازکه در آب زندگی، میکند، درخشکی هم راه میرودوبه یک پهلوحرکت میکند، یکی ازصورتهای فلکی
( اسم ) جانوریست از شاخ. بند پاییان از رد. سخت پوستان دارای چنگالهای بلند که در آب زندگی کند و در خشکی هم راه رود و بیک پهلو حرکت نماید پنجچا سرطان.
