خیز

واژه خیز در زبان فارسی به معنای حرکت یا جهش به سمت بالا یا جلو است. این واژه در موقعیت‌هایی به کار می‌رود که فرد یا شیئی به صورت ناگهانی یا با انرژی از جایی به جایی دیگر منتقل می‌شود.

به عنوان مثال، وقتی می‌گوییم “خیز به سمت هدف”، منظور این است که فرد باید با انگیزه و انرژی بیشتری به سوی هدف خود حرکت کند. همچنین می‌توان گفت “گربه با یک خیز بلند از روی دیوار پرید”، که در اینجا به حرکت ناگهانی و سریع گربه اشاره دارد.

لغت نامه دهخدا

خیز. ( نف مرخم ) خیزنده. برخیزنده. ( ناظم الاطباء ). بلندشونده. این لفظ در حالت ترکیب بدو وجه مستعمل میشود یکی آنکه جزء اول حال از ذات او باشد چون سبکخیز و دیگر آنکه بمعنی مکانی بود که حال و ذی حال از آن پیدا شود چون دشت عاشق خیز. ( آنندراج )

فرهنگ معین

۱ - (اِمص. ) برخاستن. ۲ - جستن، جهش. ۳ - (ص. ) بلندی، طاق یا ایوان.

فرهنگ عمید

= خیزیدن
۱. = خاستن
۲. (اسم مصدر ) پَرِش، جهش.
۳. خیزنده (در ترکیب با کلمه دیگر ): حاصل خیز، سبک خیز، سحرخیز، شب خیز.
۴. (اسم مصدر ) [قدیمی] بلند شدن.
* خیز برداشتن: (مصدر لازم ) [عامیانه] جستن، جهیدن.
* خیز کردن: (مصدر لازم ) [قدیمی] = * خیز برداشتن

فرهنگ فارسی

جست، جهش، بلندی، ارتفاع، بلندی طاق یادیوار
۱ - ( اسم ) بر خاستن بر جستن. ۲ - جست جهش. ۳ - بلندی طاق در ساختمان ارتفاع. ۴ - موج کوه. آب. ۵ - مستی کبوتر ماده در وقت نشاط نر. ۶ - در ترکیب بمعنی (( خیزنده ) ) آید: سحر خیز فتنه خیز. یا افت و خیز. نشستن و برخاستن.
شهرکیست خرم و آبادان و با نعمت بناحیت پارس.

فرهنگستان زبان و ادب

{pitch} [معماری و شهرسازی] نسبت افراز هر قوس یا چَفته به دهانه اش
{attack} [موسیقی] 1. اجرای ناگهانی و دقیق ابتدای یک نغمه یا یک عبارت موسیقایی 2. بخش اول منحنی تغییرات زمانی صدا
{bound} [علوم نظامی] حرکت سربازان از یک جان پناه به جان پناه دیگر که اغلب در زیر آتش دشمن انجام میشود
{surge} [مهندسی برق، مهندسی مخابرات] افزایش یا نوسان گذرا و ناگهانی در اختلاف پتانسیل یا جریان الکتریکی

دانشنامه آزاد فارسی

خیز (oedema)
(یا: اودِم) تجمع غیرطبیعی مایع در بافت ها یا حفره های بدن. این امر به علت پرآب شدن بافت ها براثر خروج بیش از حد پلاسما از دیوارۀ مویرگ ها رخ می دهد. این حالت ممکن است در همۀ بدن یا فقط در بخشی از آن، مثل قوزک پاها، دیده شود. هرگاه همۀ بدن درگیر باشد به آن استسقاء می گویند. علت خیز ممکن است مکانیکی باشد. خیز براثر گرفتگی سیاه رگ ها یا نارسایی قلب یا به علت افزایش نفوذپذیری دیوارۀ مویرگ ها ایجاد می شود. از آن جمله است خیز ناشی از بیماری های کبدی، کلیوی یا سوء تغذیه. تجمع مایع در حفرۀ شکم آسیت نام دارد و از عوارض تشمع کبد (سیروز) است.

جملاتی از کلمه خیز

چه خیزد گر هوس گنج امیدم در دل افشاند در این کشور روایی نیست نقد شادمانی را
«آباده شهرکی است با قلعه استوار و هواء معتدل دارد و آب آن از فیض رودکر است و نزدیک آن دریاکی است و انگور بسیار خیزد و نزدیک ولایت حسویه [حسنویه] است و آبادان است.»
من آن مرغ سحرخیزم ریاض آفرینش را که فریادم نسیم صبح را بیدار می سازد
خیز ای ناقه دوران روش گردون تن که چو بدرت کف پا هست هلالت گردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم