واژهی خراط در زبان عربی دارای معانی و کاربردهای گوناگونی است که بر اساس حرکات حروف و جایگاه آن در جمله تعیین میشود. در تلفظ خِراط، به معنای سرکشی و نافرمانی حیوان و پاره شدن رسن از دست کشنده آن است. این معنا بیشتر در متون کهن و لغتنامههایی مانند منتهی الارب به چشم میخورد. در صورت تلفظ به صورتهای خُراط (به ضم خاء) یا خَراط (به فتح خاء)، این واژه به مادهای چرب شبیه پیه اشاره دارد که از ریشهی گیاه خاصی به نام لَخ به دست میآید.
اما مشهورترین و پرکاربردترین معنای خراط، به حرفهی چوبتراشی و صنعتگری مربوط میشود که به ساخت وسایل از چوب میپردازد. این صنعتگر، کسی است که با استفاده از دستگاه خراطی، چوب را تراش داده و به شکلهای استوانهای و دایرهوار مانند پایههای میز، نرده و حتی قسمتهای مختلف قلیان درمیآورد. جمع این واژه در عربی به صورتهای خَرّاطون و خَرّاطین به کار میرود. همچنین این واژه به عنوان یک نام خانوادگی نیز شناخته میشود؛ برای نمونه، حسن بن علان خراط از محدثان بغدادی ساکن محله کرخ بود که در قرون گذشته میزیسته و به روایت احادیث، هرچند با انتقاداتی از سوی برخی علمای علم رجال، شهرت داشته است.