تمشیت به معنای انجام دادن، تدبیر کردن و رسیدگی به امور، یکی از مفاهیم کلیدی در مدیریت و اداره منابع به شمار میآید. این واژه در واقع به فرایندهای مختلفی اشاره دارد که در آنها فرد یا گروهی مسئولیت انجام وظایف خاصی را بر عهده میگیرد و با تدبیر و برنامهریزی مناسب، سعی در بهینهسازی و کارآمدی فعالیتها دارد. در دنیای امروز، به عنوان یک ضرورت در مدیریت سازمانها و نهادها مطرح میشود، زیرا اداره مؤثر منابع انسانی، مالی و مادی میتواند به موفقیت یک سازمان کمک شایانی کند. در این راستا، توانایی در به افراد این امکان را میدهد که با شناخت نیازها و چالشهای موجود، استراتژیهای لازم را تدوین و پیادهسازی کنند. در واقع، تمشیت به نوعی هنر و علم مدیریت است که افراد را قادر میسازد تا به بهترین شکل ممکن به اهداف خود دست یابند. از این رو، اهمیت تمشیت در عرصههای مختلف اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی غیرقابل انکار است و میتواند نقش بسزایی در پیشرفت و توسعه پایدار یک جامعه ایفا کند. به همین دلیل، توجه به مهارتهای تمشیت و بهبود آنها میتواند به عنوان یک راهکار مؤثر در ارتقای کیفیت مدیریت و افزایش بهرهوری سازمانها محسوب شود.
تمشیت
لغت نامه دهخدا
تمشیت. [ ت َ ی َ ] ( مص ) مأخوذاز مشی بمعنی جاری کردن و روان کردن.... ( غیاث اللغات ). پیشرفتگی و ترقی و برتری و استحکام و صیانت و تربیت و نظم و ترتیب و انتظام و آراستگی. ( ناظم الاطباء ): و در تمشیت کار او قصب السبق از ملوک عالم و سلاطین جهان بربایند. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 258 ). ناصرالدین خواست از بهر مقاومت ایشان سپاهی از انجاد ترک فراهم کند و بمدد و معاونت ایشان در تمشیت آن کار متقوی گردد. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 259 ). در ترتیب و تبجیل قدر و تمشیت کار وتمهید رونق او بهمه غایتی برسید. ( ترجمه تاریخ یمینی ایضاً ص 438 ). چون دانست که با تفرق اهوا، کاری تمشیت نپذیرد. ( جهانگشای جوینی ). رجوع به تمشیة شود.
تمشیة. [ ت َ ی َ ] ( ع مص ) فارفتن آوردن. ( زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). راندن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). بردن. ( ناظم الاطباء ). || رفتن. ( زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). لازم و متعدی است. ( منتهی الارب ).
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. راندن.
۳. روان ساختن.
فرهنگ فارسی
۱ - روان کردن برفتن آوردن براه انداختن. ۲ - ( مصدر ) کار گزاردن سر و سامان دادن راندن تمشیت امور.
ویکی واژه
روان ساختن، به راه انداختن.
سر و سامان دادن.