دارا

معنی و مفهوم

دارا یک نام پسرانه با ریشه تاریخی و کهن فارسی است که به معنای دارنده، ثروتمند، برخوردار از چیزی و صاحب می‌باشد. این نام به شخصی اشاره دارد که مالک یا دارنده چیزی است و می‌تواند به معنای دارنده تخت پادشاهی نیز تفسیر شود.
در برخی متون، این کلمه به عنوان یکی از نام‌های پروردگار نیز ذکر شده است، که نشان‌دهنده اهمیت و ارزش معنوی این نام در فرهنگ ایرانی است.

شخصیت‌ تاریخی

یکی از شخصیت‌های مهم تاریخی که با نام دارا شناخته می‌شود، داریوش سوم، واپسین شاهنشاه هخامنشی است. او در میان سال‌های ۳۳۶ تا ۳۳۰ پیش از میلاد حکومت کرد. داریوش سوم فرزند آرشام و سی‌سی‌گامبیس (دختر اردشیر دوم) بود.

در سال ۳۳۴ پیش از میلاد، اسکندر مقدونی لشکرکشی به شاهنشاهی ایران را آغاز کرد و داریوش در چندین نبرد پی‌در‌پی شکست خورد. در سال ۳۳۰ پیش از میلاد، اسکندر موفق به تصرف تخت جمشید شد و فرمان آتش زدن این پایتخت هخامنشی را صادر کرد. داریوش در تلاش برای جمع‌آوری سپاه جدید به منظور مقابله با اسکندر بود، اما پیش از اینکه اسکندر به او برسد، توسط بسوس و تعدادی از همراهانش کشته شد.

در شاهنامه فردوسی نیز داریوش سوم با این نام شناخته می‌شود و در تاریخ سنتی ایرانیان به عنوان هجدهمین پادشاه ایران و نهمین پادشاه کیانی معرفی می‌شود. او چهارده سال پادشاهی کرد و در برخی متون مانند داراب‌نامه و اسکندرنامه، او با نام داراب نیز شناخته می‌شود.

لغت نامه دهخدا

دارا. ( نف ) دارنده. ( برهان ):
دارنده تخت پادشاهی
دارای سپیدی و سیاهی.نظامی. || خداوند، مالک:
لطیف کرم گستر کارساز
که دارای خلق است و دانای راز.سعدی.ثوابت باشد ای دارای خرمن
اگر رحمی کنی بر خوشه چینی.حافظ.دارای جهان نصرت دین خسرو کامل
یحیی بن مظفر ملک عالم عادل.حافظ. || در بردارنده، شامل: این خانه دارای پنج اتاق است. || ( اِ ) لای و دردی که در ته خم نشیند. ( برهان ):
ز می گر نباشد ز دارا کشم
اگر چند سلطان داراوشم.عنصری. || ( اِمص ) درو، درودن و درو کردن:
بدان زایند مردم تا که میرند
بدان کارندتا بکنند دارا.( فرهنگ اسدی ).
دارا. ( اِخ ) یا داریوش بزرگ نخستین پادشاه سلسله هخامنشی است که به این نام خوانده شده و نباید او رابا دارای اکبر که بدست اسکندر کشته شد، اشتباه کرد.او همان داریوش اول است. رجوع به داریوش اول شود.
دارا. ( اِخ ) این پادشاه نیز از خاندان هخامنشی و پسر اردشیر درازدست است که از زنی از اهالی بابل بنام «کسمارتی دین » متولد شد.او را بنام هایی مانند دارابن بهمن بن اسفندیار و دارابن اردشیربن بهمن بن اسفندیار در تواریخ یاد کرده اند و ابن اثیر برای عدم اختلاط او با دارا پسر دارا ( داریوش سوم ) عنوان دارای اکبر به او داده است. این پادشاه نوزده سال بر تخت نشست. رجوع به داریوش دوم شود.
دارا. ( اِخ ) این پادشاه همان دارای بزرگ است که بدست اسکندر کشته شد و در تواریخ متأخر او را بعنوان داریوش سوم میشناسیم. در کتب پیشینیان دارابن دارا، دارا پسردارا، و گاه بعنوان دارای اکبر نامیده شده است. او را بنام دار و دارابن داراب نیز خوانده اند اما روایت درست تر این است که او فرزند دارای پیشین خود ( داریوش دوم ) نبوده، بلکه نبیره وی بوده است. او پسر آرسان و آرسان فرزند استن و استن پسر داریوش دوم بوده است، بنابراین این پادشاه به چهار واسطه به اردشیر درازدست می پیوندد. حادثه غلبه اسکندر بر او یکی از چند سانحه بزرگ تاریخ ایران است. رجوع به ایران باستان ج 2 داریوش سوم شود. این پادشاه بنیانگزار شهر معروف دارابگرد است:
چو دیوار شهر اندرآورد گرد
ورا نام کردند دارابگرد
یکی آتش افروخت از تیغ کوه

فرهنگ معین

[ په. ] (ص فا. ) ۱ - دارنده. ۲ - مال دار. ۳ - خدای تعالی.

فرهنگ فارسی

دارنده، چیزدار، مالدار، ثروتمند
( صفت ) ۱ - دارنده. ۲ - مالدار ثروتمند. ۳ - خدای تعالی.
شهری است که تیرداد اول پادشاه اشکانی ساخته بود

فرهنگ اسم ها

اسم: دارا (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: dārā) (فارسی: دارا) (انگلیسی: dara)
معنی: دارنده، ثروتمند، از نام های پروردگار، داریوش سوم از پادشاهان ایران، برخوردار از چیزی یا در اختیار دارنده ی چیزی، صاحب، مالک، ( در قدیم ) ( به مجاز ) خداوند، ( اَعلام ) ( در شاهنامه ) آخرین شاه ایران از سلسله ی کیانی، پسر و جانشین داراب و برادر اسکندر، چون اسکندر از پرداخت خراج مقرر به دارا خودداری کرد، میانشان جنگ در گرفت، دارا شکست خورد و در حین فرار به دست دو تن از خدمتکارانش کشته شد، ( در اعلام ) داراب ( داریوش )، داریوش، صورت دیگری از داراب و داریوش، نام پادشاه کیانی در شاهنامه و منظومه نظامی

جملاتی از کلمه دارا

سوره نازعات در مکه نازل شده و دارای ۴۶ آیه است.
دارای هزار خاک‌نشین شهسوار من گاهی نگاه در ته پای سمند کن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم