سبزی

سبزی

سبزی به هر نوع گیاهی اطلاق می‌شود که به خاطر عطر و طعم دلپذیرش در حوزه‌های مختلفی از جمله آشپزی، داروسازی و عطرسازی مورد استفاده قرار می‌گیرد. در هنر آشپزی، به وضوح از ادویه‌ها متمایز هستند. این گیاهان عموماً به برگ‌های سبز یا بخش‌های گل‌دهنده اشاره دارند که می‌توانند به‌صورت تازه یا خشک مصرف شوند. در حالی که ادویه‌ها معمولاً از قسمت‌های دیگر گیاه مانند بذر، پوست، ریشه و میوه تهیه می‌شوند و عمدتاً به شکل خشک مورد استفاده قرار می‌گیرند.

استفاده از آن در زمینه‌های مختلف از جمله طبابت و همچنین در برخی مناسک معنوی قابل مشاهده است. در این زمینه‌ها، می‌توان هر قسمت از گیاه مانند برگ‌ها، ریشه‌ها، گل‌ها، بذرها و حتی پوست ریشه را به عنوان سبزی در نظر گرفت. این تنوع در قسمت‌های قابل استفاده از گیاهان، نشان‌دهنده اهمیت و کاربرد گسترده آن ها در زندگی روزمره انسان‌ها است. به همین خاطر، شناخت و به‌کارگیری صحیح این گیاهان می‌تواند به بهبود تغذیه و سلامت افراد کمک شایانی نماید و نقش موثری در بهینه‌سازی کیفیت زندگی ایفا کند.

لغت نامه دهخدا

سبزی. [ س َ ] ( حامص ) سبز بودن. رنگ سبز داشتن. خُضْرة. ( منتهی الارب ) ( دهار ).
سبزی. [ س َ ] ( حامص ) حالت و چگونگی سبز. منسوب بسبز، همچون سیاهی و سفیدی که منسوب بسیاه و سفید است. ( برهان ) ( آنندراج )

فرهنگ معین

( ~. ) (اِ. ) صراحی.
(سَ ) ۱ - (حامص. ) سبز بودن. ۲ - طراوات، شادابی. ۳ - (اِ. ) گیاهی که خام یا پختة آن را می خورند. مانند: نعناع، ترخون، ریحان و جزو آن ها.، ~خوردن هر یک از سبزی هایی که به صورت خام خورده می شود.، ~ پاک کن ~کنایه از: متملق، چاپلوس.

فرهنگ عمید

۱. گیاهی که خام یا پختۀ آن خورده شود، مانند تره، جعفری، گشنیز، اسفناج، نعناع، ترخون، ریحان، سبزی خوردن، سبزی خوردنی.
۲. (اسم ) گیاه و سبزه: برین گونه تا هفت سال از جهان / ندیدند سبزی کهان و مهان (فردوسی: ۷/۱۷ )، به سبزی کجا تازه گردد دلم / که سبزی بخواهد دمید از گلم (سعدی۱: ۱۸۴ ).
۳. (حاصل مصدر ) حالت و چگونگی هر چیز سبز، سبز بودن، رنگ سبز داشتن.

فرهنگ فارسی

گیاهی که خام وپخته آن خورده شود، جعفری کشنیز
۱ - سبز بودن خضرت. ۲ - طراوت شادابی ( گیاهان و غیره ). ۳ - ( اسم ) گیاهی که خام یا پخته آن را خورند مانند نعناع ترخون ریحان و جز آنها جمع سبزیها سبزیجات ( غلط ). ۴ - صراحی شراب.
دهی است از دهستان آختاچی بخش حومه شهرستان مهاباد

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] گیاه علفی خوردنی به صورت خام یا پخته مثل گشنیز، مرزه و غیره را سبزی گویند. از آن به مناسبت در بابهای طهارت، صلات، حج، تجارت و اطعمه و اشربه سخن گفته‏اند.
به انواع گیاهان معمولا علفی، همچون گشنیز، مرزه، ترخون، ریحان، تربچه، پیازچه، شاهی، تره و نعنا که آنها را به صورت خام یا پخته می‏خورند، سبزی گفته می‏شود.
احکام سبزی
مطهر بودن خورشید نسبت به سبزیهای چیده نشده
از مطهّرات خورشید است که بنابر قول مشهور، زمین و بناهای ثابت در آن، همچون ساختمان و دیوار و آنچه متصل به آنها است؛ از درها و میخها و نیز آنچه بر روی زمین است، از قبیل برگها، میوه ها و سبزیها و سایر گیاهان تا زمانی که چیده نشده‏اند، هرچند زمان چیدن آنها فرا رسیده باشد، حتی اگر خشک شده باشند، را با شرایطی پاک می‏کند. 
برخی، خورشید را پاک کننده گیاهان ندانسته‏ اند. 

ویکی واژه

انواع گیاهان معمولا علفی، که خام یا پخته آنرا می‌خورند مانند: نعناع، ترخون، ریحان و جزو آن‌ها.
صراحی.
سبز بودن، وضع و حالت سبز، طراوات، شادابی.
سبزی خوردن هر یک از سبزی‌هایی که به صورت خام خورده می‌شود.
سبزی پاک کن کنایه از: متملق، چاپلوس.

جملاتی از کلمه سبزی

همچنین درار یا دلار، یکی از چاشنی‌هایی است که همراه برخی از میوه‌ها و لبنیات استفاده می‌شود و از سبزی‌های معطر گوناگون و نمک تهیه می‌شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم