مصرفی

لغت نامه دهخدا

مصرفی. [ م َ رَ ] ( ص نسبی ) آنچه مصرف شود. آنچه به کار رود. || ( اِ ) مقدار مصرف: اندازه خرج کرد و کاربرد مصرفی قند ماهانه آبدارخانه ده کیلو است.

فرهنگ معین

(مَ رَ ) [ ع - فا. ] (ص نسب. ) ۱ - آنچه که مصرف شود، آن چه که به کار رود. ۲ - مقدار مصرف.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - آنچه که مصرف شود آنچه که بکار رود. ۲ - مقدار مصرف: برنج مصرفی سالیانه.

ویکی واژه

آنچه که مصرف شود، آن چه که به کار رود.
مقدار مصرف.

جمله سازی با مصرفی

💡 نقد جان را مصرفی چون خاک پای یار نیست سرو را آب روان در زیر پا زیبنده است

💡 امت خضر گرانجان بودن از بی جوهری است خون ما را مصرفی چون تیغ مژگان تو نیست

💡 گر نمی‌گردید پیدا، مصرفی چون بیستون ما چه می‌کردیم چون فرهاد، جانِ سخت را

💡 پس عاقل باید که بعد از آنکه از مداخل حلال، تحصیل آن را نمود، سعی در محافظت آن کند، به این نحو که بی مصرف آن را خرج نکند و به مصرفی که فایده اخروی یا دنیوی ندارد نرساند و به غیر مستحق ندهد و به ریا و مفاخرت بر باد ندهد و به خودنمائی و خودفروشی خرج نکند و از دزدان و اهل خیانت آن را محافظت کند.

💡 بدین صورت آن از سیستم جوی کلی، مسیری به آب‌انبار ریخته و پس از ته‌نشین شده گل و لای موجود در آب‌انبار، این اب برای مصرف اهالی مهیا می‌کند شده است. حجم آب‌انبار مصرفی ۱۵ تا ۱۶ روز اهالی را تأمین می‌کرده است.

💡 پرینس در صبح روز پنجشنبه ۲۱ آوریل ۲۰۱۶ بر اثر بیش‌مصرفی با فنتانیل در خانه‌اش در شهر مینیاپولیس درگذشت.