شقایق

شقایق

گل شقایق، که به نام لاله داغدار یا لاله خودروی نیز شناخته می‌شود، گیاهی وحشی و خودرو است که دارای گل‌هایی به رنگ سرخ با چهار گلبرگ و تعداد زیادی پرچم می‌باشد. علی اکبر دهخدا این گل را لاله نامیده است، در حالی که در زبان عربی به آن شقایق و در زبان انگلیسی پاپی گفته می‌شود. در فرهنگ ایرانی، این گل به تیره، زیرتیره و گونه خاصی از شقایقیان اشاره نمی‌کند و بیشتر به عنوان نامی کلی برای گل‌های علفی و سرخ رنگ بهاری از این خانواده به کار می‌رود. دانه‌های آن می‌توانند برای صدها سال به صورت نهفته و غیرفعال باقی بمانند تا زمانی که شرایط مناسب برای رشد فراهم شود و دوباره جوانه بزنند. در سال ۱۸۰۴، فردریش زرتورنر، داروساز آلمانی، از خشخاش گل شقایق برای تولید داروی ضد درد مرفین استفاده کرد. او در ابتدا این دارو را «مورفیوم» نامید که از نام مورفئوس، خدای خواب و رؤیا در اساطیر یونان باستان گرفته شده بود. استقبال از این دارو در آن زمان به حدی زیاد بود که در سراسر لندن، استفاده از تریاک رواج پیدا کرد.

لغت نامه دهخدا

شقایق. [ ش َ ی ِ ] ( از ع، اِ ) شقائق. گیاهی که شبیه است به گل خشخاش وبه تازی شقائق النعمان گویند. ( ناظم الاطباء ). لاله دختری. ( ریاض الادویة ). لاله. ( لغت فرس اسدی ) ( بحر الجواهر ). لاله داغدار. لاله نعمان. لاله دلسوخته. شقائق. لاله بشکنک. الاله. آلاله. شقر. ( یادداشت مؤلف ). گیاهی است یکساله به ارتفاع 30 تا 60 سانتیمتر از تیره خشخاش که غالباً در مزارع و کشتزارها میروید. گلش منفرد و بزرگ و زیبا برنگ قرمز و شامل دو کاسبرگ است که مانند خشخاش زود می افتند. تعداد گلبرگها چهار و تعداد پرچمها زیاد است و بعلاوه در قاعده گلبرگهای آن غالباً لکه های سیاهرنگ دیده میشود. قسمت مورد استفاده این گیاه در گلبرگهای آن است که باید پس از جمعآوری بسرعت خشک شود تا خراب نگردد و به رنگ تیره درنیاید. و آنرا در تداوی بکار برند. خشخاش بری. خشخاش منثور. خشخاش بستانی. ( فرهنگ فارسی معین )

فرهنگ معین

(شَ یِ ) (اِ. ) گیاهی است یکساله از تیرة خشخاش که غالباً در مزارع و کشتزارها م ی روید. گلش منفرد و بزرگ و زیبا به رنگ قرمز است.

فرهنگ عمید

گیاهی شبیه خشخاش با برگ های بریده و گل های سرخ که در انتهای گلبرگ های آن لکۀ سیاهی وجود دارد. لالۀ حمرا، لالۀ سرخ، لالۀ نعمانی، شقایق نعمان، شقایق النعمان.
* شقایق دریایی: (زیست شناسی ) نوعی مرجان به شکل استوانه که روی صخره های کف دریا پیدا می شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - خواهر. ۲ - قسمت فوقانی خارجی صدف استخوان صدغ که صاف و محدب است و عضله گیجگاهی به آن می چسبد و در عقب آن شیاری است که محل عبور شریان گیجگاهی عمقی خلفی است گیجگاه. ۳ - همه استخوان صدغ را نیز شقیقه یا استخوان شقیقه نامند. ۴ - درد نصف سر ۵ - زمین سخت واقع بین باغها جمع: شقائق.

فرهنگ اسم ها

اسم: شقایق (دختر) (عربی) (طبیعت، گل) (تلفظ: šaqāyeq) (فارسی: شقايق) (انگلیسی: shaghayegh)
معنی: نام نوعی گل سرخ رنگ، ( در گیاهی ) گلی سرخ رنگ، گیاهی یک ساله و علفی یا کاشتنی این گل که بیشتر در مزارع، دشت ها و دامنه های کوهستان می روید، کاسه بشکنک، گلی سرخ رنگ با چهار گلبرگ که در قاعده گلبرکگهایش لکه سیاهی هست

فرهنگستان زبان و ادب

{Papaver} [زیست شناسی- علوم گیاهی] سرده ای از شقایقیان با حدود 120 گونۀ یکساله یا دوساله یا چندسالۀ مقاوم در برابر سرما که در نواحی معتدل افریقا و اوراسیا و امریکای شمالی می رویند و شامل گیاهانی مانند شقایق قرمز و خشخاش می شوند

دانشنامه آزاد فارسی

گیاهان متعلق به دو جنس خشخاش (Papaver) و Glaucium. در این گیاهان علفی، گل ها جداگلبرگ و منفردند و دارای دو کاسبرگ و چهار گلبرگ زودافت اند. میوه در جنس اول، به صورت کپسول کروی و در جنس دوم به صورت خورجین بلندی است. پهنک برگ دارای تقسیمات شانه ای کم عمق یا عمیق است. از جنس Papaver، بیش از ۴۰ گونۀ مختلف و از جنس Glaucium بیش از سیزده گونه در نقاط مختلف ایران می روید.

شقایق
شقایق

جملاتی از کلمه شقایق

در هاون عقیق شقایق نسیم صبح از بس‌که سوده غالیه و مشک ولادنا
ای بسا برگ شقایق که دمادم در باغ از سرشک من و خوناب جگر می روید
پنجه اش همچو شقایق ز حنا گیرد رنگ دست عاشق چو به خاک کف پای تو رسد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم