یاسر

این اسم یکی از نام‌های پسرانه با ریشه عربی است که در فرهنگ اسلامی و عربی دارای معانی و اهمیت ویژه‌ای است.

شخصیت تاریخی:

یاسر نام یکی از صحابه مشهور پیامبر اسلام (ص) است که به خاطر پذیرش اسلام مورد آزار و شکنجه قرار گرفت. او و همسرش، سمیه، به عنوان اولین شهدای اسلام شناخته می‌شوند. سمیه به خاطر ایمانش به اسلام و تحمل شکنجه‌ها به شهادت رسید.این جنبه از زندگی یاسر به نام او عمق و معنا بیشتری می‌دهد و او را به عنوان نمادی از فداکاری و مقاومت در برابر ظلم معرفی می‌کند.

معنی و ریشه نام:

این کلمه از ریشه عربی یَسَرَ به معنای آسان کردن و راحتی می‌آید، این نام به طور کلی به مفاهیم مرتبط با آسانی و سادگی اشاره دارد.

معانی متنوع:

آسان: یکی از معانی اصلی نام یاسر، آسانی و راحتی است.

شترکش: به معنای کسی که شتر را می‌کشد و گوشت آن را قسمت می‌کند.

متمایل به سوی چپ: به حالتی اشاره دارد که در آن چیزی به سمت سمت چپ خود تمایل دارد یا در آن جهت حرکت می‌کند.

قمارباز: فردی که به طور مکرر و با ریسک مالی، در فعالیت‌های قمار و شرط‌بندی شرکت می‌کند.

استفاده از این نام:

نام یاسر به دلیل ارتباطش با تاریخ اسلام و شخصیت‌های مذهبی، در میان مسلمانان محبوب است. این نام می‌تواند نمایانگر ارزش‌های دینی و اخلاقی باشد.

لغت نامه دهخدا

یاسر. [ س ِ ] ( ع ص ) شترکش که گوشت بهره بهره کند. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ).شترکش. ( ناظم الاطباء ). کشنده شتر. جزار. ( از اقرب الموارد ). || قسمت کننده جزور قمار. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). آنکه جزور قمار راتصدی می کند. ( از اقرب الموارد ). || قمارباز. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). و سمی المقامر یاسراً، لانه بسبب ذلک یجزی لحم الجزوز وقال الواحدی: من یَسرَ الشی اذا وجب والیاسر الواجب بسبب القدح. ( بلوغ الارب ج 2 ص 54 ). ج، اَیسار. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). ج، یَسَر. ( مهذب الاسماء ). ج، یاسرون. ( تاج العروس ). || آسان. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ). سهل. ( از تاج العروس ) ( از اقرب الموارد ). || چپ. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ). طرف چپ. ( ناظم الاطباء ). خلاف یامن. ( از اقرب الموارد ).
یاسر. [ س ِ ] ( اِخ ) خادم هارون الرشید و کسی است که به فرمان هارون جعفر برمکی را بقتل رسانید. رجوع به حبیب السیر جزو سوم از مجلد دوم و معجم الادباء ج 2 ص 167 و دستورالوزراء ص 52 و 53 شود.
یاسر. [ س ِ ] ( اِخ ) کوهی است در منازل ابی بکربن کلاب که آن را یا سره خوانند سری بن حاتم گوید:
لقد کنت اهوی یاسر الرمل مرة
فقد کاد جنی یاسرالرمل یذهب.( معجم البلدان و تاج العروس ).
یاسر. [ س ِ ] ( اِخ ) ابن احمد شمید. احمد شُمَید حلبی را دو پسر بود یکی به نام ناصر و دیگر موسوم به یاسر و آنها به رستمدار مازندران آمدند پسر نخستین در «نور» اقامت گزید و یاسر در «گلیجان ». و خاندان خلعتبری خود را از اخلاف احمد مزبور دانند و در وجه تسمیه این کلمه گویند که احمد در زمان خلافت علی علیه السلام حامل خلعتی برای یکی از حکام محلی بوده وبدین سبب به خلعتبر معروف شده است لکن بعقیده رابینو کلمه مزبور محرف خلا براست که لقب بعضی از خدمه سلاطین گیلان بوده است. ( ازسفرنامه مازندران و استرآباد رابینو ص 23 و ص 22 ).
یاسر. [ س ِ ] ( اِخ ) ابن النصر قاضی نیشابور بوده است. صاحب تاریخ بیهق ذیل ترجمه احوال ( محمدبن سعید البیهقی معروف بمحم ) آرد: و از اشعار معروف او این ابیات است که قاضی نیشابور یاسربن النصر را در آن بنکوهد:
قد کان غرثان فتمت کسره
و کان عریان فتم و بره.( تاریخ بیهق ص 156 ).

فرهنگ معین

(س ِ ) [ ع. ] ۱ - (اِ. ) طرف چپ. ۲ - (ص. ) قمارباز.

فرهنگ فارسی

۱-( اسم ) طرف چپ ۲- ( صفت ) قمار باز. ۳ - قسمت کننده جزور قمار

فرهنگ اسم ها

اسم: یاسر (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: yāser) (فارسی: ياسر) (انگلیسی: yaser)
معنی: سلاخ شتر، آسان، متمایل به سوی چپ، قمارباز، شترکش که گوشت قسمت کند، چپ، طرف چپ، ( اَعلام ) نام صحابی مشهور پدرِ عمار، که خود و همسرش ( سمیّه ) به خاطر پذیرش اسلام، شکنجه شدند و به شهادت رسیدند، ( عربی ) شترکُش که گوشت قسمت کند، نام پدر عمار، از یاران خاص پیامبر

ویکی واژه

طرف چپ.
قمارباز.
نامرد

جملاتی از کلمه یاسر

شناسد گر که از رب یاسر و شست و گرز ابلیس و نفس خود فروشست
ابن عباس گفت: چون مصطفی ص از تبوک باز گشته بود براه در که می‌آمد چند کس را دید که سخنی در میان افکنده بودند و می‌خندیدند. جبرئیل آمد از آسمان در آن حال و گفت یا رسول اللَّه آن قوم را بینی؟ یستهزءون باللّه و رسله و کتبه، عمار یاسر را فرستاد بایشان گفت: ادرکهم قبل ان یحترفوا
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم