گرد آمدن یک مصدر مرکب در زبان فارسی است که به معنای اجتماع کردن، فراهم شدن، و جمع شدن به کار میرود. این عبارت طیف وسیعی از واژگان مترادف را در بر میگیرد که همگی بر مفهوم تلاقی و اجتماع دلالت دارند؛ از جمله فراهم آمدن، جمع گشتن، انجمن شدن، و فراهم شدن. همچنین، واژگان عربی چون تجوق، تقلص، و تکمهل که در منتهی الارب ذکر شدهاند، و نیز احتشاد و ازدلاف که در لغتنامه زوزنی و منتهی الارب آمده است، معانی دقیقتری از تجمع، گاهی به صورت انبوه یا منظم، را ارائه میدهند. علاوه بر این، حفل و محتفل نیز از منتهی الارب به معنای اجتماع و محل اجتماع به کار رفتهاند و بر گستردگی معنایی این فعل تأکید دارند.
مفهوم گرد آمدن در متون ادبی و تاریخی فارسی به کرات دیده میشود و نشاندهنده گردهمایی افراد یا اشیاء در یک مکان یا برای یک هدف مشترک است. در شاهدی که از فرهنگ اسدی نقل شده: سبوح و مزکت بهمان گرفت و دیزه فلان و ما چو گاوان گرد آمده به غوشادا، فعل گرد آمده به وضوح عمل جمع شدن را بیان میکند، هرچند با تشبیهی (مانند گاو) که ممکن است بار معنایی خاصی را به آن بیفزاید. همچنین، در عبارت و خلق بر او گرد آمدند و گفتند چه خبر داری از محمد، نمود آشکاری از اجتماع مردم پیرامون یک فرد برای کسب اطلاع را مشاهده میکنیم که نشاندهنده کارکرد این فعل در انتقال اخبار و شکلگیری افکار عمومی است.