گرایی

گرایی

کلمه‌ی «گرایی» در زبان فارسی پسوندی است که وقتی به پایان یک واژه اضافه می‌شود، به معنای تمایل، گرایش یا مکتب فکری و رفتاری آن واژه است. این پسوند از مصدر «گرایيدن» گرفته شده است و در واژه‌سازی نقشی اسمی دارد. مثلاً در واژه‌هایی چون ملی‌گرايی، مادی‌گرايی یا انسان‌گرايی، معنای آن «داشتن گرایش به...» یا «باور داشتن به...» است. از نظر ساخت واژه، «گرایی» معمولاً با اسم یا صفت ترکیب می‌شود تا مفهومی کلی و انتزاعی بسازد. مثلاً «واقع‌گرایی» یعنی تمایل به دیدگاه واقع‌محور و عینی. این پسوند غالباً در متون فلسفی، اجتماعی و هنری به‌کار می‌رود تا مکتب یا نگرش خاصی را نشان دهد. بنابراین، «گرایی» بیانگر نوعی جهت‌گیری ذهنی، فکری یا رفتاری است که فرد یا گروهی به آن باور دارد یا در آن مسیر عمل می‌کند.

لغت نامه دهخدا

گرایی. [ گ َ / گ ِ ] ( حامص ) عمل گراییدن. این کلمه تنها به کار نمی رود بلکه به صورت ترکیب های ذیل آید:
- دست گرایی؛: هرکه فضل و قوت خویش بر ضعیفان بپسندد و بدان مغرور گردد و خواهد که دیگران را اگرچه از وی قوی تر باشند دست گرایی کند، هرآینه قوت او برفضیحت و هلاک او دلیل کند. ( کلیله و دمنه ).
- سرگرایی؛:
عاقبت عشق سرگرائی کرد
خاک در چشم کدخدائی کرد.نظامی.رجوع به دست گرای، سرگرای و نظایر آنها شود.

فرهنگ فارسی

در ترکیبات آید و صفت را حاصل مصدر سازد بمعنی گراییدن: دست گرایی سرگرایی لشکر گرایی.

جمله سازی با گرایی

نیازاردت کس به توران زمین همان گر گرایی به ماچین و چین
بگویش که گر باژ ایران دهی به فرمان گرایی و گردن نهی
چو قفل خانه به آهستگی گشاده نگردد پی شکستنش آن به که سوی سنگ گرایی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
احتساب یعنی چه؟
احتساب یعنی چه؟
سرانجام یعنی چه؟
سرانجام یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز