گذرانده
جمله سازی با گذرانده
وَ ما یُکَذِّبُ بِهِ و دروغزن نگیرد بآن إِلَّا کُلُّ مُعْتَدٍ أَثِیمٍ (۱۲) مگر هر اندازه در گذراندهای ناباک ناپاک.
ای آنکه در دریاهای آرزو غوطه وری، خداوند رهنمائیت کند اینهمه سستی چیست؟ عمر را سراسر در سرکشی و نادانی گذرانده ای. مغرورا اندکی درنگ کن!
رخت کرده شب معراج را از روز روشن تر ز اشهب بگذرانده عزم اقبال تو ادهم را
هر روزی که تواش به شادمانی گذرانده ای، منش بزندان همراه غم بگذرانده ام.
مرا همین سبق از مکتب ادب کافیست که نام یار به لب نگذرانده میگیرم
شب نگذراندهام که ز سیلاب چشم خویش چون موج، جلوه بر سر دریا نکردهام
ابروی تو پیوسته به خوبی گذرانده است چشم تو خمار می گلگون نکشیده است