گتر

لغت نامه دهخدا

گتر. [ گ ِ ] ( فرانسوی، اِ ) قطعه هایی از پارچه که قسمت پائین ساق پا و بالای کفش را می پوشاند. روپوش کفش که از پارچه آن را میدوزند برای محافظت کفش از باران و برف و گل.

فرهنگ عمید

۱. روپوش نواری شکل کفش که از پارچۀ ضخیم دوخته می شود.
۲. تکه پارچه ای که مانند ساق پوتین می دوزند و برای محافظت ساق پا از سرما، برف، و باران روی کفش و بالای مچ پا می بندند.

فرهنگ فارسی

( اسم ) قطعه ای از پارچه که قسمت پایین ساق پا و بالای کفش را می پوشاند روپوش کفش که از پارچه دوزند و برای محافظت کفش از باران و برف و گل بکار رود.

جمله سازی با گتر

چون به خانه وی رسید سوراخی دید به غایت تنگ. گفت: ای محال اندیش این چه بود که کردی؟ خانه تو چنین خرد و جثه من چنین بزرگ، نه خانه تو از این بزرگتر تواند شد نه جثه من از این خردتر، میان من و تو صحبت چون درگیرد و مجالست چون صورت پذیرد؟
در خیال تو مرا از هوس تنهایی خلوتی تنگتر از خانه ی زین می بایست
تنگتر گشته مرا دل به بر از دیده مور تلختر گشته مرا کام ز زهر دم مار
دلتنگتر از میمم چون در طمع و بیمم من قرص به دو نیمم چون شکل قمر گیرم
بود از خاتم بر او ملک سلیمان تنگتر در دل چون شیشه ام چون آن پری پیکر نشست؟
پیر گفت: ای جوان، پیران را حرمت دار، تا ثمرات جوانی بیابی و با بزرگان بساز تا دولت زندگانی بیابی، با پیران پیشی مجوی، تا پایمال نگردی و با بزرگتران بیشی مگوی، تا بدحال نشوی. هر که بر اسیران نبخشاید، بامیری نرسد و هرکه پیران را حرمت ندارد بپیری نرسد.