کارسازی

کارسازی به معنای فراهم کردن امکانات، منابع و شرایط لازم برای انجام یک کار یا پروژه است. این واژه معمولاً به فرآیندهایی اشاره دارد که به بهبود کارایی و تسهیل انجام وظایف کمک می‌کند.

کاربرد در محیط‌های کاری:

در محیط‌های کاری، کارسازی می‌تواند شامل برنامه‌ریزی، سازماندهی منابع، تعیین وظایف و مسئولیت‌ها، و ایجاد فرآیندهای کاری باشد. به عنوان مثال، مدیر پروژه مسئول کارسازی برای تیم است تا پروژه به موقع به اتمام برسد.

کاربرد در پروژه‌ها و فعالیت‌ها:

در زمینه‌های مختلف مانند مدیریت پروژه، کارسازی به معنای آماده‌سازی و فراهم کردن شرایط لازم برای اجرای پروژه‌ها و فعالیت‌ها است. این شامل شناسایی نیازها، تخصیص منابع و ایجاد زمان‌بندی مناسب می‌شود.

معانی مرتبط:

این واژه ممکن است با عبارات دیگری مانند سازماندهی، مدیریت و برنامه‌ریزی مرتبط باشد.

لغت نامه دهخدا

کارسازی. ( حامص مرکب ) عمل کارساز. تیاری و تدارک. ( ناظم الاطباء ). تهیه اسباب:
مغنی کجائی به گلبانگ رود
بیاد آور آن خسروانی سرود
که تا وجد را کارسازی کنم
برقص آیم و خرقه بازی کنم.حافظ.|| آمادگی. || مهم سازی. || ظرافت. || صنعت و دستکاری. || چابکی. و چالاکی. مکر و مکاری و حیله بازی در کار. || ادا و تسلیم. || پرداخت. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(حامص. ) ۱ - چاره جویی، مشکل - گشایی. ۲ - آمادگی. ۳ - حیله گری.

فرهنگ عمید

١. کارگشایی.
٢. تهیه و تدارک اسباب کار.

جملاتی از کلمه کارسازی

گر اقبال من کارسازی کند سرش بر سر نیزه بازی کند
امیرا ! کارسازی تو و زینی کارسازی را نیندیشی بلندی را نیندیشی فرازی را
«أَ فَأَمِنْتُمْ» ایمن می‌باشید شما که مشرکانید، «أَنْ یَخْسِفَ بِکُمْ جانِبَ الْبَرِّ» که شما را از سویی در زمینی فرو برد، «أَوْ یُرْسِلَ عَلَیْکُمْ حاصِباً» یا بر شما سنگ باران فرستد، «ثُمَّ لا تَجِدُوا لَکُمْ وَکِیلًا (۶۸)» آن گه خود را یاری و پذیرفتگاری و کارسازی نیابید.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم