چاروا

لغت نامه دهخدا

چاروا. [ چارْ ] ( اِ رکب ) چارپا. مرکب سواری. ( برهان ) ( آنندراج ). مرکب چهار پا اعم از اسب یا الاغ یا اشتر. ( لغت محلی شوشتر خطی ) هرحیوان که بر چهارپا رود. حیوان بارکش. ماشیة. مال. اسب. الاغ. قاطر. شتر. مرکب. ستور. بارگی. دایرة؛ چیزی که محاذی آخر خوردگاه چاروا افتد. ( منتهی الارب ):
چاروایی دوسه و یک دو غلام
چاروا هم به کری خواهم داشت.خاقانی.نه محقق بود نه دانشمند
چاروایی بر او کتابی چند.سعدی.|| هر چیزی که چهارپا داشته باشد. ( برهان ) ( آنندراج ). || الاغ. حمار. درازگوش. یعفور. ( غالب دهات خراسان و در تداول روستائیان آنجا ). و رجوع به چارپا شود.

فرهنگ معین

(اِمر. ) چارپا، اسب، خر، استر.

فرهنگ عمید

حیوان بارکش، مانند اسب، الاغ، استر، و شتر.

فرهنگ فارسی

چهارپا، حیوان بارکش، اسب، الاغ، استر، شتر
( اسم ) حیوان بارکش مانند اسب خر استر و شتر.

جمله سازی با چاروا

پیش از ورود اسپانیایی‌ها به آمریکای جنوبی، استان انتره ریوز زیستگاه بومیان (گوارانی، چاروا، چانا) بود.
بر سرت خاکی که شب از کوچه‌های اصفهان گه به پشت خود کشیدی گه به پشت چاروا