پنهان کردن

پنهان کردن به معنای نهان ساختن یا پوشاندن چیزی است که نمی‌خواهیم دیگران از آن آگاه شوند. این عمل می‌تواند شامل مخفی کردن اسرار، رازها یا اطلاعات خاصی باشد که به دلایل مختلف، افراد تمایلی به افشای آن ندارند. از جمله واژه‌هایی که به این مفهوم نزدیک هستند می‌توان به نهفتن، اخفاء و تدسیة اشاره کرد. پنهان کردن به نوعی به معنای ایجاد فاصله بین یک واقعیت و دیگران است، به‌طوری‌که آن واقعیت از دید افراد پنهان بماند. این عمل می‌تواند در زمینه‌های مختلفی از جمله روابط شخصی، اجتماعی یا حتی در مسائل امنیتی مورد استفاده قرار گیرد. به طور کلی، پنهان کردن به عنوان یک مهارت یا تکنیک در زندگی روزمره ما وجود دارد و می‌تواند به ما کمک کند تا برخی از جنبه‌های زندگی‌مان را از چشم دیگران دور نگه داریم.

لغت نامه دهخدا

پنهان کردن. [ پ َ / پ ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) پنهان ساختن. نهان کردن. نهفتن. پوشیدن. تزمیل. اخفاء. دَس. تدسیة. اسرار. راز کردن. مخفی داشتن. اختفاء. کتمان. مکتوم داشتن. کتم. اکنان. ( منتهی الارب ). طمر. ( دهار ). اجنان. تدمیس. وَدس. ( تاج المصادر بیهقی ). بنهفتن. دَسو. ( تاج المصادر بیهقی ). خب ء. ( دهار ). اختباء. خفی. خبن. کن. لطّ. دَخمرة. اجباء. اِهلاج. دَرْمسة. دَهسمة. دغدغة. جمجمة. تدبی ٔ. خبو. خباء، خبع. تخبی ٔ. تختم. اضمار. اخداع. جأو. کشح. ( منتهی الارب ):
ایا بلایه اگر کار کردن پنهان بود
کنون توانی باری خشوک پنهان کرد.رودکی یا منجیک.گو نامور دست بر دست زد
چو پنهان کند گفت هنگام بد.فردوسی.از آن به نباشد که پنهان کنم
ز گردنکشان نام او بفکنم.فردوسی.چنان کرد روشن جهان آفرین
که پنهان نکرد اژدها را زمین.فردوسی.اگر چند پنهان کند مرد راز
پدید آردش روزگار دراز.اسدی یا فردوسی.چو دانا توانا بدو دادگر
ازایرا نکرد ایچ پنهان هنر.فردوسی.مالی که حاصل شد بیشتر پنهان کرد و اندک مایه چیزی بدرگاه عالی فرستاده. ( تاریخ بیهقی ص 409 ).
به آشکار تن اندر که کردجان پنهان
بنزد او دار این آشکار و پنهان را.ناصرخسرو.این نشانیهاست مردم را که اینها میدهند
سوی گوهرها گهی در خاک و گه پنهان کنند.ناصرخسرو.در تقویم... چنین کسان سعی پیوستن همچنان باشد که کسی... شکر در زیر آب پنهان کند. ( کلیله و دمنه ).
مرا دردی است اندردل که گر گویم زبان سوزد
وگر پنهان کنم ترسم که مغز استخوان سوزد.؟

فرهنگ فارسی

( مصدر ) پوشیدن نهفتن نهان کردن پنهان ساختن پنهان داشتن راز کردن اسرار اخفائ کنم کتمان. یا رو پنهان کردن. خود را از داین یا محصل و مامور دیوانی و امثال آن نهفتن. یا روی در پرد. تراب پنهان کردن. مردن.

ویکی واژه

nascondere

جمله سازی با پنهان کردن

خشم را در پرده های خلق پنهان کردن است آتش سوزنده را بر خود گلستان ساختن
مایه عزت، ز مردم روی پنهان کردن است از نظر خود را نهفتن، جسم را جان کردن است