واژگونه

این کلمه صفتی چندوجهی است که با معانی زیر به کار می‌رود:

سرنگون و وارون: اصلی‌ترین و رایج‌ترین معنی واژگونه اشاره به وضعیتی دارد که چیزی سرنگون، برعکس، وارونه یا معکوس شده باشد. این صفت برای توصیف هر چیزی به کار می‌رود که از حالت طبیعی، درست یا انتظار رفته به طور کامل برعکس شده است.

نسبت معکوس: در معنای دوم، این اصطلاح به عنوان صفتی برای توصیف نسبت معکوس یا عکس نسبت به کار می‌رود. به عبارت دیگر، وقتی گفته می‌شود چیزی واژگونه است، یعنی نسبت آن معکوس یا برعکس نسبت معمول یا مرسوم قرار دارد. این کاربرد بیشتر در مباحث علمی، ریاضی یا منطقی دیده می‌شود، جایی که روابط بین دو عامل یا پارامتر به صورت وارونه یا معکوس بیان می‌شود. مثلاً اگر نسبت A به B برابر با X باشد، نسبت واژگونه آن می‌تواند نسبت B به A باشد که معکوس آن است.

رفتار نادرست: از نظر معنای مجازی و ادبی، واژگونه به کسی یا چیزی اطلاق می‌شود که رفتار، عملکرد یا وضعیتش نادرست، غیرمعمول، نامعقول و بر خلاف انتظار باشد. در این معنا، واژه بار منفی پیدا می‌کند و به حالتی اشاره دارد که امور یا رفتارها به شیوه‌ای ناپسند و نامناسب صورت می‌گیرد.

نحس و بدبخت: در برخی کاربردهای ادبی و کهن، این کلمه به معنی شوم، نحس، بدبخت و بخت برگشته نیز به کار رفته است. این معنا بیشتر بار عرفانی و اسطوره‌ای دارد و اشاره به وضعیت یا شخصی دارد که سرنوشتش نامساعد و پر از بلا و مصیبت است.

لغت نامه دهخدا

واژگونه. [ ن َ / ن ِ ] ( ص ) بر وزن و معنی باژگونه است که برگشته و معکوس و مقلوب باشد. ( از برهان ). وارون. وارونه. واژگون. واژون. باشگونه. باشگون. باشگونه. || نامبارک. ( برهان ). شوم. نحس:
همان است کاین واژگونه جهان
یکی را برد دیگر آرد روان.فردوسی.بفرمود تابر هیونان مست
نشینند و گیرند اسبان به دست
بر آن واژگونه دولشکر دمان
شبیخون برآرند از ناگهان.فردوسی.

فرهنگ فارسی

(صفت ) ۱ - سرنگون وارون.۲ - یا نسبت واژگونه. عکس نسبت ۳ - آنکه رفتارش نادرست و نامعقول باشد: (( همانست کین واژگونه جهان یکی را بر دیگر آرد دوان. ) ۳ - شوم نامبارک نحس. ۴- بدبخت بخت برگشته: (( بران واژگونه دو لشکر دمان شبیخون بر آردن از ناگهان. ) )
بر وزن و معنی باژگونه است مه بر گشته و معکوس و مقلوب باشد وارون.

جمله سازی با واژگونه

گرت هواست که گویم چگونه میباشی بگویمت بنگر واژگونه می‌آیی
مرا چو نخل، بلندی و استقامت بود چه شد که بی‌گنهم واژگونه گشت اختر
فرمانروای نامی دیگر جستانی علی پسر وهسودان برادر جستان بود که ملقب به ابن حسان بود. او که به واژگونهٔ نیاکانش با علویان دشمنی داشت در سال ۳۰۰ از سوی خلیفه مقتدر بالله فرمانروای اصفهان گردید. زکریای رازی کتاب طب ملکی را به نام او نگاشته‌بود. علی سرانجام به دست محمد بن مسافر سردودمان مسافریان کشته‌شد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال آرزو فال آرزو فال تاروت فال تاروت فال اعداد فال اعداد فال ارمنی فال ارمنی