کلمه وال در زبان فارسی به معنای والد یا پدر است و همچنین به عنوان نام خاصی برای برخی موجودات دریایی مانند نهنگ استفاده میشود. نهنگ، که به آن وال یا بالِن نیز گفته میشود، جانوری جفتدار از پستانداران دریایی است که به بومسازگان آبی تعلق دارد و پراکندگی بالایی دارد. نهنگها بهطور غیررسمی در زیرگروه آببازسانان قرار میگیرند و به همراه دلفینها و گرازماهیها در گروه جفتسمسانان دستهبندی میشوند. نزدیکترین پستاندار زنده به این خانواده، اسب آبی است که حدود ۴۰ میلیون سال پیش از آنها جدا شده است. نهنگها به دو راسته اصلی تقسیم میشوند: نهنگان بیدندان و نهنگان دنداندار. برآورد میشود که این دو گروه حدود ۳۴ میلیون سال پیش از یکدیگر تفکیک شدهاند. در حال حاضر، هشت تیره از نهنگها در سطح کره زمین وجود دارند: بزرگبالهایان، نهنگ شکار، نهنگددان، تکدندانان، شاهنهنگیان، نهنگمنقاریان، نهنگ خاکستری و کوچکعنبریان.
وال
لغت نامه دهخدا
وال. ( اِ ) ماهی بزرگی باشد که کشتی را فروبرد. ( لغت فرس اسدی ص 334 ). نوعی از ماهی فلوس دار بود.( غیاث اللغات ) ( از جهانگیری ) ( برهان قاطع ). ماهی که پولک آن درشت باشد. ( فرهنگ خطی ) ( از فرهنگ نظام ). نوعی ماهی درم دار. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). نوعی از ماهی بزرگ فلس دار. ( ناظم الاطباء ). ماهی چناغ باشد. ( اوبهی ). بال. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( جهانگیری ) ( برهان قاطع ). بال نام نوعی از ماهی است در عربی شایدوال مبدل آن است. ( فرهنگ نظام ). جمل البحر. ( یادداشت مؤلف ). و نیز رجوع به بال و بالن شود
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
نوعی پارچۀ ابریشمی.
فرهنگ فارسی
پسوندیت بمعنی محافظ نگهبان که در بعض کلمات ماخوذ از هندی آمده: کوتوال نخچیروال.
جای پناه و رهایی ی پناه بردن
دانشنامه اسلامی
ریشه کلمه:
ولی (۲۳۱ بار)
جملاتی از کلمه وال
همه زوال پذیرد جز که ذات خدا قدیم و قادر و حی و مدبر و بی چون
چه دوستیست که احوال ما نمی پرسی چه دشمنیست که از یار خویش ببریدی
این کرامت حق تعالی داند و خلقان که بود از حوالینا الهی لا علینا یادگار