فرهنگ فارسی ( اسم ) ۱ - خرنر( درشت هیکل ). ۲ - مرددرشت هیکل وبی فرهنگ: گربودنره خراندروی رود آن رحم وان روده هاویران شود. ( مولوی فرنظا. ) گفت کای دب جهول نره خر چندلاف آدمی وکروفر? ( بهار۲۱۹:۲ )
جمله سازی با نره خر نه مرد است دارای ریش وذکر که هستند دارا بز و نره خر چوخواند قنوت اوخر ونره خر بهگاه رکوعش دهد سیم وزر