نافرمانی

کلمه نافرمانی به معنای عدم اطاعت یا سرپیچی از دستورات، قوانین یا مقررات است. این واژه به حالتی اشاره دارد که فرد یا گروهی به عمد از انجام یک عمل یا پیروی از یک دستور خودداری می‌کند.

در زمینه‌های اجتماعی، نافرمانی ممکن است به معنای عدم پیروی از قوانین و مقررات اجتماعی باشد.

در سیاست، نافرمانی مدنی به معنای سرپیچی از قوانین به‌منظور اعتراض به ناعدالتی‌ها یا تغییر در سیاست‌ها است.

در روابط فردی، نافرمانی می‌تواند به معنای عدم اطاعت از دستورات والدین، معلمان یا مقامات باشد.

لغت نامه دهخدا

نافرمانی. [ ف َ ] ( حامص مرکب ) سرکشی. طغیان. مخالفت. عدم اطاعت. ( ناظم الاطباء ). رهق. طنو. طنی. ( منتهی الارب ). عقوق. عصیان. عتو. اباء. گردنکشی. تمرد

فرهنگ معین

(فَ ) (حامص. ) ۱ - سرکشی، طغیان. ۲ - معصیت، گناه.

فرهنگ عمید

۱. سرکشی، عصیان.
۲. گناه کردن، معصیت.

فرهنگ فارسی

۱ - سرکشی عصیان طغیان مخالفت: از حد و غایت نافرمانی درمگذر که پدیدارست اندازه نافرمانی. ( منوچهری لغ. ) ۲ - معصیت گناه: گرچه نافرمانی از حد رفت و تقصیر از حساب هر چه هستم همچنان هستم بعفو امیدوار. ( سعدی لغ. )

جملاتی از کلمه نافرمانی

دیده خون گشت ز خود رائی خویش دل بغم سوخت ز نافرمانی
همین گونه بنده نیز اگر در عبادت حق تعالی کوشد و از نافرمانی وی دوری کند و گوید امید که خداوند این اندک از من پذیرد و این قلیل تمام کند و ثواب بسیار دهد، وی را امیدوار گوئیم.
فَلَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ اگر نه فضل خداوند بودی که شما را فرو گذاشت و مهلت داد و بعقوبت نشتافت تا قومی از شما توبه کردند و از آن تولّی و نافرمانی پشیمان گشتند، اگر نه این فضل و رحمت بودی شما از هالکان و زیان کاران بودید. مصطفی گفت‌«لا احد اصبر علی اذی یسمعه من اللَّه انه یشرک و یدعون له الصاحبة و الولد، و هو یرزقهم و یعافیهم و یدفع عنهم»
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم