مولع

این کلمه دارای دو معنی اصلی است که در زیر به توضیح هر یک از آن‌ها می‌پردازیم:

آزمند و حریص شده به چیزی

در این معنا، مولع به فردی اطلاق می‌شود که به شدت به چیزی تمایل و اشتیاق دارد و در واقع، به نوعی حریص یا آزمند به آن شیء یا موضوع خاص شده است. این احساس می‌تواند به شکل تمایل شدید به مال، شهرت، قدرت یا حتی عشق و محبت نسبت به کسی بروز کند. این حالت می‌تواند گاهی اوقات به رفتارهای افراطی و غیرمنطقی منجر شود، زیرا فرد در تلاش برای رسیدن به آنچه که به آن مولع است، از مرزهای معمول عبور می‌کند.

بسیار علاقه‌مند و مشتاق

در معنای دیگر، مولع به معنای کسی است که به شدت به یک موضوع یا فعالیت خاص علاقه‌مند و مشتاق است. این علاقه می‌تواند به شکل عشق به هنر، علم، ورزش یا حتی روابط عاطفی بروز کند. در این حالت، مولع بودن به معنای داشتن اشتیاق و علاقه عمیق به یک چیز است که فرد را به سمت یادگیری و تجربه بیشتر در آن زمینه سوق می‌دهد.

لغت نامه دهخدا

مولع. [ ل َ ] ( ع ص ) نعت است از ایلاع به معنی آزمند کردن و برانگیختن. ( منتهی الارب ). صیغه اسم مفعول به معنی حریص گردانیده شده. ( غیاث ) ( آنندراج ). حریص. ( دهار ). حریص و آزمند. ( ناظم الاطباء ). آزمند. وَلِع. ولوع. آزور. سخت حریص. باولع. ( یادداشت مؤلف ): از شعرا ازرقی بدین صنعت [ تشبیه ] مولعتر بوده است. ( المعجم ص 257 ). || آرزومند و مشتاق و بسیار مایل از روی خشم و قهر. باطمع. طمعکار. ( ناظم الاطباء ). شیفته. سخت مشتاق. ( یادداشت مؤلف ): ولیکن با ایشان مولع مباش. ( منتخب قابوسنامه ص 35 ). و عظیم مولع بود بر کار بنا و عمارت فرمودن. ( مجمل التواریخ و القصص ). آفت ملک شش چیز است:... مولع بودن به زنان. ( کلیله و دمنه )

فرهنگ عمید

آزمند و حریص شده به چیزی.

فرهنگ فارسی

آزمندوحریص گردانیده به چیزی
( اسم ) حریص آزمند: [ و از شعرا ازرقی بدین صنعت ( تشبیه ) مولع تر بوده است. ] توضیح غالبابدین معنی مولع ( بکسرلام ) خوانند و درست نیست زیرا بمعنی مذکور [ اولع ] ( مجهولا ) استعمال شود.
ملمع و پیسه ٠

جملاتی از کلمه مولع

در پرستیدن بت‌رویان از بس مولع راست پنداری آن ‌یک صنم این یک شمنست
بر کشتن حسود تو مولع چو آسمان کس در جهان ندیده و نشنیده در سمر
دلا تو راست بگو دوش می کجا خوردی که از پگاه تو امروز مولعی به سرود
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم