مناسب

مناسبت، وصفی است که به ملازمت حکم در قیاس و ارتباط با آن اشاره دارد. در لغت، واژه مناسب به معنای سازگاری و همخوانی است و در اصطلاح اصولی اهل سنت، به وصفی اطلاق می‌شود که همواره با حکم همراه است (اطرد) و علاوه بر این، بین حکم و آن وصف، ارتباطی وجود دارد. به عبارت دیگر، حکم به موضوعی که این وصف را دارد، به تحقق مقاصد شارع کمک می‌کند و منفعتی برای مردم به ارمغان می‌آورد یا مفسده‌ای را از آن‌ها دور می‌سازد. به عنوان مثال، حکم حرمت خمر به دلیل وصف اسکار به عنوان وصف مناسب است، زیرا این حکم به موضوعی که این ویژگی را دارد تعلق دارد. به بیان دیگر، اسکار علت حرمت است و شارع از طریق این حکم، مفسده‌ای را از مردم دور می‌کند. وصف این واژه به وصفی اطلاق می‌شود که به وضوح قابل مشاهده است و در آن هیچ گونه پنهانی وجود ندارد. به عنوان مثال، ایجاب و قبول به عنوان وصف آن برای بیع شناخته می‌شوند و لازمه آن رضایت به انجام معامله است. اما از آنجا که رضایت ممکن است پنهان باشد، بنابراین نمی‌توان آن را وصف مناسبی به شمار آورد.

لغت نامه دهخدا

مناسب. [ م ُ س ِ ] ( ع ص ) مشاکل. مشابه. هم شکل. ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || دارای مناسبت و مشابهت و موافقت. ( ناظم الاطباء )

فرهنگ معین

(مُ س ) [ ع. ] (اِفا. ) ۱ - هم شکل، موافق و سازگار. ۲ - سزاوار، شایسته.

فرهنگ عمید

۱. هم شکل.
۲. نزدیک به هم.
۳. درخور، شایسته.

فرهنگ فارسی

همشکل، نزدیک بهم، درخور، شایسته
( اسم ) ۱ - موافق درخور. ۲ - مشابه همانند.

ویکی واژه

دارای تناسب، شایستگی، یا شرایط لازم برای امری، هم شکل، موافق و سازگار، سزاوار، شایست، درخور.

جملاتی از کلمه مناسب

کسی که با تو طریق مناسبت جوید برون کند زدل اندیشهٔ مناصب را
شد این خدمت در اوقات مناسب ز مولا بر عباد از قلب واجب
فریاد تو مناسبت نجوید با شعله که طفل نی سوار است
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم