مغرم

لغت نامه دهخدا

مغرم. [ م َ رَ ] ( ع مص ) تاوان دادن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( ترجمان القرآن ). غَرم. غرامة. ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ): و من الاعراب من یتخذ ما ینفق مغرماً و یتربص بکم الدوائر علیهم دائرة السوء واﷲ سمیع علیم. ( قرآن 99/9 ). ام تسئلهم اجراً فهم من مغرم مثقلون. ( قرآن 40/52؛ 46/68 ). و رجوع به غرم و غرامة شود. || زیان بردن در تجارت. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). || ( اِ ) تاوان. ج، مغارم. ( مهذب الاسماء ). غرامت و هرچه ادای آن لازم باشد و وام و تاوان و قولهم اعوذ بک من المأثم و المغرم؛ ای مغرم الذنوب و المعاصی. ( ناظم الاطباء ). غرامت. ج، مغارم. ( از اقرب الموارد ) ( از محیط المحیط ).
مغرم. [ م ُ رَ ] ( ع ص ) گرفتار دین و تاوان. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). مرد گرفتار وام.( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). گران وام. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || شیفته دوستی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). مرد اسیر دوستی. ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || آزمند چیزی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || آنچه ادای آن لازم باشد و تاوان. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). غرامت. ( از محیط المحیط ).

فرهنگ معین

(مَ رَ ) [ ع. ] (اِ. ) ۱ - تاوان، غرامت. ۲ - وام، دین، ج. مغارم.
(مُ رَ ) [ ع. ] (ص. ) ۱ - مرد گرفتار وام، مدیون. ۲ - مرد اسیر محبت.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - مرد گرفتار وام مدیون. ۲ - مرد اسیر محبت.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی مَّغْرَمٍ: کسی که بی جهت مجبور به پرداخت خسارتی که خود مسببش نبوده شود - ضرر و خسارتی که انسان بدون اینکه جنایت و یا خیانتی مرتکب شده باشد، از مال خود بپردازد (کلمه غُرم به معنی ضرر و خسارتی است که انسان بدون اینکه جنایت و یا خیانتی مرتکب شده باشد، از مال خ...
معنی مُّثْقَلُونَ: سنگین باران (جمع اسم مفعول از مصدر اِثقال (باب افعال )به معنای تحمیل ثقل و سنگینی، و کنایه است از مشقت ومعنای عبارت "أَمْ تَسْأَلُهُمْ أَجْراً فَهُم مِّن مَّغْرَمٍ مُّثْقَلُونَ " این است که: نه، بلکه میپرسیم نکند تو از ایشان دستمزدی در مقابل تبلیغ...
ریشه کلمه:
غرم (۶ بار)
(بر وزن قفل) ضرر مالی. در مجمع فرموده: غرم و مغرم نائبه‏ایست عارض به مال بی آنکه صاحبش خیانتی کرده باشد و اصل آن به معنی لزوم است. قول راغب نیز چنین است. «مغرم» چنانکه گفته شد مصدر میمی است به معنی غرامت یعنی بعضی از اعراب بادیه نشین انفاق خویش را غرامت می‏پندارند. ایضاً در آیه،. یا از آنها مزدی برای رسالت می‏خواهی که از غرامت، سنگین و ناتوانند. غریم: به داین و مدیون هر دو اطلاق می‏شود چون هر یک در دادن و گرفتن ملازم همدیگرند، بعضی در وجه تسمیه گفته‏اند: داین ملازم مدیون است که حق خویش را بگیرد و دین ملازم مدیون است. ولی غارم به معنی قرضدار و مدیون می‏باشد. که مراد از غارمین قرضدارانند.. غَرام به معنی ثابت و لازم است در مجمع فرموده: غرام اشد عذاب است و آن عذاب لازم و شدید می‏باشد گویند: «فلان مغرم بالنساء» یعنی فلانی به زنان ملازم است و به مفارقت آنها صبر ندارد. معنی آیه چنین است: آنان که گویند: خدایا عذاب جهنم را از ما کنار کن که عذاب آن لازم و پیوسته است نظیر.

ویکی واژه

مرد گرفتار وام، مدیون.
مرد اسیر محبت.
تاوان، غرامت.
وام، دین؛
مغارم.

جمله سازی با مغرم

فا هلا بسکری من مغنم و تعسالصحوی من مغرم
إن للمغرم فی النشوة صحواً رفقاً لا تلوموا و اعینوا زمرا لفساق