مشکات

کلمه مشکات در زبان فارسی به معنای چراغ‌دان یا محل قرار دادن چراغ است و در قرآن کریم نیز به کار رفته است. تلفظ این کلمه به صورت مِشکات است و حروف آن باید به وضوح بیان شوند. این واژه معمولاً در متون ادبی، مذهبی و قرآنی استفاده می‌شود. بنابراین، هنگام به کار بردن آن در متون غیررسمی یا نثر غیرادبی، باید به سیاق و تناسب کلمه با متن توجه کنید. به طور کلی، این کلمه می‌تواند به عنوان اسم جمع یا مفرد در جملات مختلف به کار رود. هنگام استفاده از این کلمه، توجه به معنا و بار معنایی آن اهمیت دارد، زیرا در متون دینی به توصیف نور و روشنایی پرداخته و می‌تواند معانی سمبلیک نیز داشته باشد.

لغت نامه دهخدا

مشکات. [ م ِ ] ( ع اِ ) طاقی فراخ که درآن چراغ نهند و قندیل گذارند. ( از غیاث ) ( از آنندراج ). مأخوذ از مشکوة تازی و بمعنی آن. ( ناظم الاطباء ). مشکاة. آلتی که در آن چراغ و قندیل گذارند... رسم الخط صحیح این کلمه در عربی مشکاة و رسم الخط قرآنی مشکوة است ولی نویسندگان ایرانی آن را مانند حیات و زکات، «مشکات » نویسند. و رجوع به مشکاة و مشکوة شود.
مشکاة. [ م ِ] ( ع اِ ) سوراخ ناگذاره که چراغ نهند در وی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). هر سوراخ غیرنافذ. و در سوره ٔنور: مثل نوره... یعنی سوراخی است که در آن چراغ است و گفته اند مشکاة لوله ای است در میان قندیل و مصباح فتیله مشتعل است. ( از محیطالمحیط ) ( از اقرب الموارد ). روزن که گذاره ندارد در دیوار. ( ترجمان القرآن ). سوراخ ناگذاره که چراغ در وی نهند. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(مِ ) [ ع. مشکاة ] (اِ ) جایی که در آن چراغ بگذارند.

فرهنگ عمید

منفذ و جایی که در آن چراغ بگذارند، هر جایی که در یا روی آن چراغ گذاشته شود.

فرهنگ فارسی

منفذوجائی که در آن چراغ بگذارند، هرجائی که در آن یاروی آن چراغ گذاشته شود
( اسم ) آلتی که در آن چراغ و قندیل گذارند جایی که در آن چراغ نهند. توضیح رسم الخط صحیح آن در عربی مشکاه و در رسم الخط قر آنی مشکوه است ولی بشیو. نویسندگان ایرانی در فارسی مشکات درست تر است.

فرهنگ اسم ها

اسم: مشکات (دختر، پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: meškāt) (فارسی: مشکات) (انگلیسی: meshkat)
معنی: مکان نورانی، چراغدان، طاقی بلند که چراغ را در آن گذارند، از واژه های قرآنی، ظرف بلورین که در آن چراغ می افروختند و نور از آن به هر سو منعکس می شد و فضای زیادی را روشن می کرد، ( در عرفان ) مراد از مشکات نفس است در مرتبه ی بالملکه و یا عقل بالمستفاد

جملاتی از کلمه مشکات

خروسا چند گویی صبح آمد نماید صبح را خود نور مشکات
کوکب دری و مصباح ازل مشکات نور سر زد از کنج تنور
هر کجا تابم ز مشکات دمی حل شد آنجا مشکلات عالمی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم