مدارک

مدارک

مَدارک در زبان فارسی، به‌عنوان یک اسم عربیِ جمع، در چندین حوزه‌ی معنایی به‌کار می‌رود. در کاربرد اصلی و تحت‌اللفظی، این واژه جمعِ مَدرَک بوده و به ابزارها یا وسایل ادراک و فهم اشاره دارد. در کاربرد اداری و حقوقیِ رایج، مَدارک به اسناد، اوراق و نوشته‌های رسمی و معتبری اطلاق می‌شود که نزد مراجع قانونی، ادارات و محاکم، معتبر و قابل‌استناد هستند. نمونه‌های شاخص این کاربرد شامل مدارک ثبت‌نام، مدارک تحصیلی و مدارک ازدواج می‌شود که هریک به‌عنوان اثبات‌کننده‌ی هویت، صلاحیت یا یک واقعه‌ی حقوقی محسوب می‌گردند.

از جنبه‌ای دیگر، در متون کهن و برخی منابع، این واژه برای اشاره به حواس پنج‌گانه‌ی انسان که ابزارهای اولیه‌ی ادراک جهان خارج هستند، نیز استفاده شده است. همچنین، این واژه گاه به‌صورت مترادف با مفاهیمی همچون مآخذ و منابع به‌کار رفته است. ترکیبی مانند مَدارک الشَّرع نیز در متون قدیمی دیده می‌شود که به مواضع و منابعی اطلاق می‌شده که از طریق آن‌ها می‌توان به درک و شناخت احکام شرعی نائل آمد.

لغت نامه دهخدا

مدارک. [ م َ رِ ] ( ع اِ ) ج ِ مدرک. رجوع به مَدَرک شود. || اسناد و اوراق رسمی یا معتبر. اسناد و اوراقی که در ادارات یا محاکم مورد لزوم و قبول باشد: مدارک ثبت نام، مدارک تحصیلی، مدارک ازدواج. || حواس پنجگانه. ( فرهنگ فارسی معین ). || مآخذ. ( یادداشت مؤلف ). منابع.
- مدارک الشرع؛ مواضع طلب ادراک. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(مَ رِ ) [ ع. ] (اِ. ) جِ مدرک.

فرهنگ عمید

= مَدرک

فرهنگ فارسی

جمع مدرک
( اسم ) جمع مدرک: ۱- حواس پنجگانه. ۲ - سندها: مدارک تحصیلی.

ویکی واژه

جِ مدرک.

جمله سازی با مدارک

هجر الحبیب روحی و هما بلامکان حجبا عن المدارک لنهایه التدانی
ماالعشق یا معنا یشرک انا و انا تقنی عن‌المدارک فی خالق‌الحسان
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
قدرت
قدرت
شهرت
شهرت
فاب
فاب
قرین رحمت
قرین رحمت