مخلوق

در دل هر انسان، داستانی نهفته است؛ داستانی از عشق، امید و جستجوی معنا. مخلوقی که در این جهان بی‌پایان زندگی می‌کند، همچون پرنده‌ای است که در آسمان بی‌کران پرواز می‌کند و هر روز به دنبال افق‌های جدید می‌گردد.

هر صبح که خورشید بر افق می‌تابد، او با چشمانی پر از شگفتی به زندگی نگاه می‌کند و در دلش آرزوهایی جوانه می‌زند. او می‌داند که در این سفر، تنها نیست و هر گامش به سوی روشنایی و زیبایی است. آدمی که با هر نفس، عشق را در دل خود زنده نگه می‌دارد و با هر لبخند، دنیای اطرافش را رنگین‌تر می‌کند.

در این بزم هستی، مخلوق به یاد خالق خود می‌افتد؛ آن نیرویی که جهان را با عشق و حکمت آفریده است. خداوندی که در هر ذره از هستی‌اش، نشانه‌ای از عظمت و رحمتش را به نمایش گذاشته است.

ارتباط عمیق میان مخلوق و خالق، همچون نخی نامرئی است که آن‌ها را به هم متصل می‌کند. او با هر دعا و نیایش، به سوی خداوند می‌نگرد و در دلش آرامش می‌یابد. او می‌داند که در سخت‌ترین لحظات زندگی، خداوند دستش را می‌گیرد و به او قوت می‌بخشد.

او با عشق و ایمان، به زندگی ادامه می‌دهد و هر روز را فرصتی برای نزدیک‌تر شدن به خالقش می‌داند. او با هر قدمی که برمی‌دارد، به یاد می‌آورد که زندگی، هدیه‌ای از سوی خداوند است و باید با تمام وجود از آن بهره‌برداری کند.

لغت نامه دهخدا

مخلوق. [ م َ ] ( ع ص ) آفریده شده. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( ازاقرب الموارد ). آفریده. ( دهار ). آفریده شده و ساخته شده. ( ناظم الاطباء ). ج، مخلوقات و مخلوقین

فرهنگ معین

(مَ ) [ ع. ] (اِمف. ) آفریده شده، موجود.

فرهنگ عمید

۱. [مقابلِ خالق] آفریده شده، ساخته شده.
۲. (اسم ) انسان.

فرهنگ فارسی

آفریده شده، ساخته شده
(اسم ) آفریدهشده موجود: کس نبینی از مخلوقان که نه در وی نقصان است. جمع:( بسیاق عربی ) مخلوقین مخلوقات.

دانشنامه عمومی

مخلوق (فیلم ۲۰۱۱). مخلوق ( به انگلیسی: Creature ) یک فیلم سینمایی آمریکایی در ژانر ترسناک و فیلم هیولایی محصول سال ۲۰۱۱ میلادی به کارگردانی فرد ام. اندروز، بر اساس فیلمنامه ای است که توسط اندروز و تریسی مورس نوشته شده است. این فیلم در لوئیزیانا بایو ساخته شده است جایی که گروهی از دوستان یک افسانه محلی را کشف می کنند و برای بقا خود در حال جنگ هستند. 
این فیلم در تاریخ ۹ سپتامبر ۲۰۱۱ در آمریکا و کانادا در سینماها اکران شد.

ویکی واژه

آفریده‌شده، موجود.

جملاتی از کلمه مخلوق

در غیر علوم‌ مانند فلسفه در خصوص جن نظراتی ابراز شده‌است. از جمله ابن سینا در کتاب «حدود» در تعریف جن می‌گوید: «موجود زندهٔ هوایی ناطق [به معنی نطق درونی یا همان اندیشیدن] دارای جرم شفاف است و به اشکال گوناگون متشکل می‌شود». وی در کتاب پنج رساله می‌افزاید: «جن مخلوق مستور خدا هستند. به خاطر پوشیده بودنشان به جن نامیده شده‌اند.»
عنان همت مخلوق اگر به دست قضاست چرا دل تو چراگاه چون و چند و چراست؟
آگه شدم که خدمت مخلوق هیچ نیست هست از همه گزیر و زالله ناگزیر

دریغا عشق فرض راه است همه کس را. دریغا اگر عشق خالق نداری باری عشق مخلوق مهیا کن تا قدر این کلمات ترا حاصل شود. دریغا از عشق چه توان گفت! و از عشق چه نشان شاید داد، و چه عبارت توان کرد! در عشق قدم نهادن کسی را مسلم شود که با خود نباشد و ترک خود بکند و خود را ایثار عشق کند. عشق آتش است هرجا که باشد جز او رخت دیگری ننهد. هرجا که رسد سوزد، و برنگ خود گرداند.

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم