مخابره

مخابره

مخابره به معنای ارسال و یا انتقال پیام از نقطه ای به نقطه دیگر است. این کلمه بیشتر در مورد مخابرات و ارتباطات به کار می رود. شامل ارسال پیام به شیوه های مختلف است مثل تلگراف، تلفن، رادیو و شبکه های اجتماعی است.

لغت نامه دهخدا

( مخابرة ) مخابرة. [ م ُ ب َ رَ ] ( ع مص ) کشاورزی کردن و کشاورزی کردن بر نصف خراج و مانند آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( از تعریفات جرجانی ). کشاورزی کردن بر ثلثی یا ربعی. ( تاج المصادر بیهقی ). ضیعتی را به برزگری فاکسی دادن. ( زوزنی ). مزارعة وکشاورزی کردن بر نصف خراج و جز آن. ( ناظم الاطباء ).
مخابره. [ م ُ ب َ رَ ] ( ع اِمص ) اخبار و اطلاع بهمدیگر رساندن. ( از ناظم الاطباء ). ارسال و دریافت خبر. خبری که بوسیله تلگرام یا تلفن به دست آید و یا ارسال گردد. ج، مخابرات. و رجوع به همین کلمه شود.
- مخابره کردن؛ بهم دیگر خبر دادن. ( ناظم الاطباء ). ارسال خبری به وسیله تلگراف یا تلفن.

فرهنگ معین

(مُ بَ رِ ) [ ع. مخابرة ] (مص م. ) ۱ - خبر دادن و خبر گرفتن. ۲ - مکالمه به وسیلة تلفن یا تلگراف.

فرهنگ عمید

۱. خبر دادن.
۲. خبر گرفتن.
۳. مکالمه به وسیلۀ تلگراف یا تلفن.

فرهنگ فارسی

خبردادن، خبرگرفتن، مکالمه بوسیله تلگراف یاتلفن
۱ - ( مصدر ) خبر دادن. ۲ - خبری را بوسیل. تلگراف و تلفن ابلاغ کردن. ۳ - ( اسم ) ابلاغ خبری بوسیل. تلگراف و تلفن. توضیح این کلمه در عربی قدیم بمعنی کشاورزی کردن آمده.
کشاورزی کردن

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] مخابره در چند معنی به کار به رفته است.
لفظ مخابره مشتق است از خبار (به فتح خاء) یعنی زمین اسست و نرم.
و یا از خبر (به فتح خاء) به معنی کشت و زرع.
چنان که خبیر به معنی أکار و کشاورز می باشد.
و احتمال دیگر آن است که از خیبر مشتق باشد بدان جهت که نبی اکرم(ص) اراضی خیبر را در مقابل نصف محصول آن به مردم خیبر واگذاشت پس مخابره به معنی معامله اهل خیبر است.
معنای اصطلاحی مخابره
فقهاء در معنی مخابره به مانند مبدء آن اختلاف کرده اند:
برخی معتقدند که مخابره مرادف مزارعه و از لحاظ معنی با آن متحد می باشد.
در تذکرة الفقهاء این قول را مشهور معرفی می کند و جوهری در صحاح می نویسد: «والخبیر الاکار (کشاورز) و منه المخابرة و هی المزارعة ببعض ما یخرج من الارض».
فرق مخابره و مزارعه
و برخی بین آنها فرق گذاشته و گفته اند:
هرگاه شخص زمین خود را به دیگری دهد تا وی در آن زراعت نماید و محصول بین آنها مشترک باشد، اگر بذر از عامل باشد مخابره نامیده می شود و اگر بذر از مالک باشد مزارعه نام دارد.
تذکرة الفقهاء، ج۲، کتاب مزارعه.
و در شرح زرقانی و بدایة المجتهد آورد: «المخابرة کراء الارض بما یخرج منها».

ویکی واژه

مخابرة
خبر دادن و خبر گرفتن.
مکالمه به وسیلة تلفن یا تلگراف.

جملاتی از کلمه مخابره

رادیو برای انتقال دستورها و ارتباط بین نیروی ارتش و نیروی‌های دریایی در جنگ جهانی اول استفاده شده‌است، آلمان‌ها از ارتباط رادیویی برای پیغام‌های سیاسی زمانی که کابل‌های زیر دریا توسط بریتانیایی‌ها قطع می‌شد، استفاده می‌کردند. ایالات متحده «اصول چهارده‌گانه» رئیس‌جمهور وقت «وودرو ویلسون» را از طریق رادیو در طول جنگ مخابره می‌کرد.

تعدادی از دانشجویان ایرانی مشغول به تحصیل در برلین شرقی (پایتخت جمهوری دمکراتیک سابق آلمان) سفارت ایران در برلین را به اشغال خود درآوردند و به پخش خبر مبارزه انقلابیون تبریز پرداختند، خبر این جریان به سراسر جهان مخابره شد. 

روز بعد از این اعتراضات گزارش‌هایی از حدود ۳۰۰۰ بازداشت و چند شهید مخابره شد، اما هیچ آمار رسمی در مورد تعداد تلفات وجود ندارد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم