ماه

ماه

ماه، به عنوان تنها قمر طبیعی زمین، همواره در فرهنگ‌ها و تمدن‌های مختلف به عنوان یک نماد معنوی و فیزیکی مورد توجه قرار گرفته است. این جرم آسمانی با روشنایی نرم و دل‌انگیز خود، در شب‌های تاریک، زیبایی خاصی به آسمان می‌بخشد و انسان‌ها را به تفکر و تأمل در مورد عظمت و زیبایی کائنات وا می‌دارد. نه تنها در علم نجوم به عنوان یک جسم آسمانی مهم شناخته می‌شود، بلکه در ادبیات و هنر نیز به عنوان منبع الهام برای شاعران و هنرمندان عمل کرده است. نوری که از آن ساطع می‌شود، تأثیری شگرف بر زندگی روزمره انسان‌ها دارد، از جمله در بهبود خلق و خو و ایجاد حس آرامش و سکون در دل‌های پر اضطراب. تغییرات فاز آن نیز، که شامل هلال، ربع اول، ماه کامل و ربع واپسین می‌شود، در فرهنگ‌های مختلف به نمادهای متفاوتی تعبیر می‌شود و نشان‌دهنده گذر زمان است. به علاوه، تأثیرات جزر و مدی که ماه بر روی آب‌ها دارد، نشان‌دهنده‌ی ارتباط عمیق میان زمین و این قمر زیبا است. در بسیاری از جوامع، ماه به عنوان نشانه‌ای از زندگی و باروری نیز به حساب می‌آید و مراسم و جشن‌های مختلفی به مناسبت آن برگزار می‌شود. با توجه به تمامی این ابعاد، نه تنها یک قمر، بلکه یک منبع الهام و تأمل در زندگی بشر به شمار می‌آید که در طول تاریخ، همواره جاذبه‌ای خاص برای انسان‌ها داشته است.

لغت نامه دهخدا

ماه. ( اِخ ) قمر. ( فرهنگ رشیدی ) ( از فرهنگ جهانگیری ). بمعنی نیر اصغر است که عربان قمر خوانند. ( برهان ). قمر را گویند و به زبان دری و تبری مونک و مانک گویند. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). و اضافت ماه به طرف فلک و مترادفات آن حقیقت است و این از جهت اظهار خصوصیت فلک و شأن و جلالت ماه بود... و تابان، شب گرد، ناشسته رو، مهرپرور از صفات و شمع، چراغ، مشعله، شعله، نقره چنبر، دایره، شیشه، ساغر، پیمانه، قرص، ترنج، سیب، نسرین، صندل، پنبه،گوی، کف، پنجه از تشبیهات اوست. ( آنندراج ). سیاره مطیع زمین که بر دور آن می چرخد و در مدت شب آن را روشن می کند و به تازی قمر و نیر اصغر و به فارسی ماج وماص و مج و مهیر نیز گویند. ( ناظم الاطباء ). ماه =مانگ. در اوستا و پارسی باستان، مانگه. سانسکریت، ماس ( ماه، قمر ). کردی، مه ( قمر، شهر [ عربی ] ) ( حاشیه برهان چ معین ). خانه او سرطان است و شرف او در ثور است. ( مفاتیح العلوم، یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). نیر اصغر. قمر و به عقیده ٔقدما جای او در فلک اول است و یکی از کواکب یا سیارات سبعه است ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). جَیلَم. ابوالوضی، حاسن. ( یادداشت ایضاً ). به لاتین «لونا» جسمی است آسمانی که بدور زمین می گردد و از خورشید نور می گیرد و پرتو خود را به زمین منعکس می سازد. ماه در گردش خود به دور زمین مداری بیضی شکل را بمدت 29 شبانه روز و 12 ساعت و 44 دقیقه طی می کند که آن مدت رایک ماه قمری گویند و دوازده ماه قمری را یکسال قمری نامند که از 354 روز تشکیل می یابد. از طرف دیگر مدت زمان حرکت انتقالی ماه ( بدور محور مایل به 83 درجه و 30 دقیقه ) درست برابر مدت زمان حرکت وضعی آن است از این روی همیشه یک سطح نیمکره ماه بطرف زمین است. حجم آن 50 بار کمتر از زمین است و بطور متوسط در فاصله 353680 کیلومتری آن است و شعاعش 1736 کیلومتر است. نیروی جاذبه ماه تقریباً یک ششم نیروی جاذبه زمین است معذلک همین نیروی جاذبه بر روی زمین مؤثر است و از آن جمله جزر و مد دریاها و اقیانوسها است که بر اثر تأثیر متقابل نیروی جاذبه ماه و خورشید بوجود می آید. چگالی ماه چهار پنجم چگالی زمین است. مدارحرکت انتقالی ماه خطی است مارپیچ که دور حرکت انتقالی زمین پیچیده باشد و فاصله دو هلال متوالی ماه را یک ماه قمری نام گذاشته اند. محاق موقعی است که ماه بین زمین و آفتاب واقع گردد و در این حالت ماه دیده نمی شود زیرا طرف روشن آن به طرف خورشید است و جانب تاریک آن به سوی زمین. بدر موقعی است که ماه در سیر خود بدور زمین نسبت به آفتاب در نیمه بیرون مدار خود واقع شود یعنی زمین بین خورشید و ماه قرار گیرد و دراین وقت طرف روشن آن مواجه با زمین است و بصورت قرص منور دیده می شود، حالت بدر ماه را مقابله و استقبال و ماه تمام نیز گویند.

فرهنگ معین

(اِ. ) ۱ - قمر زمین، سیارة کوچکی که به دور خود و دور زمین می گردد و از خورشید نور می گیرد. ۲ - ماه نهم بارداری یا زمان زایمان. ۳ - در ایران قدیم روز دوازدهم از هر ماه شمسی. ۴ - (کن. ) معشوق زیباروی. ۵ - زیبا، قشنگ.

فرهنگ اسم ها

اسم: ماه (دختر) (فارسی) (کهکشانی) (تلفظ: māh) (فارسی: ماه) (انگلیسی: mah)
معنی: ( به مجاز ) زیبا و قشنگ، دوست داشتنی، دختر زیباروی، ( در نجوم ) جِرم آسمانی نسبتاً بزرگی که شب ها به صورت لکه ی روشن بزرگی از زمین دیده می شود و هر تا شبانه روز یک بار دور زمین می گردد، قمر، ( در گفتگو ) ( به مجاز ) بسیار خوب و دوست داشتنی، ( در گفتگو ) ( به مجاز ) به صورت دلنشین و زیبا، ( در قدیم ) ( به مجاز ) دختر و زن زیباروی، ( در قدیم ) ( به مجاز ) چهره ی زیبا

فرهنگستان زبان و ادب

{Moon} [نجوم] تنها قمر زمین به قطر حدود 3500 کیلومتر که جوّ ندارد و سطح آن از برخورد سنگ های آسمانی آبله گون است
ماه

جملاتی از کلمه ماه

ماهی که چو مهر عالم آرای افتاد تا هر کس را به مهر او رای افتاد
از آن کین به دریا درون ماهیان همی کشته خوردند تا ماهیان
نگاری کاو به رخ ماهی تمامست مهی کاو بر سر سرو روانست
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم