عالم

عالم

این کلمه در زبان عربی و فارسی به دو معنا اصلی اشاره دارد که در ادامه، به توضیح این دو معنا می‌پردازیم:

1. عالَم (به فتح لام):

معنی: در این حالت، عالم به معنای جهان یا دنیا است. این واژه به زمین، زندگی و تمدن انسانی اشاره دارد.

کاربرد: معمولاً در متون فلسفی، دینی و ادبی به کار می‌رود و به توصیف کلیت وجود، طبیعت و جهان هستی می‌پردازد.

2. عالِم (به کسر لام):

معنی: در این حالت، عالم به معنای دانشمند است. این واژه به شخصی اطلاق می‌شود که در یکی از شاخه‌های دانش چیره‌دست است و از روش‌های علمی برای پژوهش استفاده می‌کند.

ویژگی‌ها:

تحصیلات: معمولاً دانشمندان افرادی هستند که تحصیلات دانشگاهی و علمی را تا سطوح بالا طی کرده‌اند.

پیشه: دانشمندان به آموزش، پژوهش و تحقیق در زمینه‌های علمی می‌پردازند.

تحقیق و پژوهش: امروزه پژوهش‌ها غالباً به سفارش دولت‌ها، نهادهای علمی یا شرکت‌ها انجام می‌شوند.

اسم خداوند متعال:

همچنین، عالم به عنوان اسم خداوند نیز به کار می‌رود، به معنای دانای مطلق و آگاه به همه چیز.

لغت نامه دهخدا

عالم. [ ل َ ] ( ع اِ ) کلیه مخلوقات. بعضی گویند آنچه در بطن فلک است و هر صنفی ازاصناف خلق. و گفته شده است که ویژه ذوی العقول است.ج، عالَمون و علالم و عوالم. ( اقرب الموارد ). چیزی است که بدان امری شناخته شود و علامت گذارده شود. ( تعریفات جرجانی ). || در اصطلاح فلسفه، عبارت از ماسوی اﷲ است یعنی جهان و آنچه آسمان محیط به آن است از آن جهت که دانسته شود به آن خدا از جهت اسماء و صفات آن. ج، عوالم. ( از منتهی الارب ) ( تعریفات ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). و بمعنی انواع مخلوقات آید. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). بعضی گفته اند نام است برای آنچه دانسته شود بدان چیزی دیگر و بعد نامگذارده اند بر آنچه دانسته شود بدان خالق از هر نوعی از فلک و آنچه را در بردارد از جواهر و اعراض

فرهنگ معین

(لِ ) [ ع. ] (اِفا. ) دانا، دانشمند.
(لَ ) [ ع. ] (اِ. ) ۱ - دنیا، هستی. ۲ - موجودات. ۳ - (عا. ) نمادی برای بزرگی، عظمت. ۴ - حیطه، محدوده، عالم هنر، عالم مستی. ۵ - حالت، وضعیت. ۶ - هر کدام از دو جهان فانی و باقی، هر کدام از دنیا و آخرت.، ~ و آدم کنایه از: همة مردم.

فرهنگ فارسی

جهان
داننده، دانا، دانشمند، جهان، گیتی، دنیا، روزگار، خلق، دنیاو آنچه که در آن هست
۱ - دنیا و مافیها جهان و آن چه در اوست جمع عالمون عوالم. توضیح ماسوی الله یعنی جهان و آنچه آسمان محیط به آنست. ۲ - مجموع مخلوقات آفریدگان آفرینش. یا عالم آب. نشاه شراب حالت باده گساری. یا عالم آخرت. آخرت. مقابل دنیا. یا عالم آفاق. جهان خارج از انسان عالم شهادت و طبیعت مقابل عالم انفس. یا عالم اتفاقات. عالم جسمانی و جهان و حوادث. توضیح استعمال اتفاق از باب مسامحه است و الا محققان بر آنند که کلیه حوادث و موجودات عالم تابع علل و قوانین منظم است و قول به بخت و اتفاق ناشی از جهل بشر است. یا عالم اثیر ( اثیریات ). اجسام و اجرام فلکی و سماوی. یا عالم اجرام. ۱ - مطلق عالم جسمانی. ۲ - عالم فلکیات و سماویات. یا عالم اجسام. عالم کون و فساد جهان طبیعت. یا عالم اجسام مجرد. عالم بین حس و طبیعت گاسر عبور می نماید. اینعقل ( باصطلاح صدر الدین شیرازی ) ریشه ابتدا از هم مجزایند ولی در مقابل سوراخ بیضی با هم یکی شده و از آن عبور کرده وارد ناحیه رجلی فکی می شود شاخه های انتهایی این عصب ۷ تا می باشند که از دو تنه انتهایی قدامی و خلفی مبدائ می گیرند. یا عصب فک اعلی. عصبی است حسی که یکی از شاخه های عصب سه توام است و از کنار قدامی خارجی عقده گاسر شروع و در روی سطح درون سری بال بزرگ شب پره به طرف جلو ممتد می شود و پس از عبور از سوراخ گرد بزرگ وارد قعر حفره رجلی فکی می گردد. یا عصب محرک. عصبی است که فرامین را از مرکز عصبی باعضای مربوط منتقل می سازد. پی محرک. یا عصب محرک خارجی چشم. عصبی است محرک و فقط عضله راست خارجی چشم را عصب می دهد و با رشته عصب نظیر خود ششمین زوج اعصاب دماغی را به وجود می آورد. این عصب از نقطه ای واقع در پل دماغی روی کف بطن چهارم مبدائ می گیرد و از کنار فوقانی استخوان خاره وارد جیب کهفی می شود سپس از قسمت پهن شکاف شب پره گذشته باتنهای خلفی عضله راست خارجی عضله چشم منتهی می گردد. این عصب با شبکیه سمپاتیک دورسباتی پیوند می شود. یا عصب محرک مشترک چشم. این عصب با رشته عصب نظیر خود زوج سوم اعصاب دماغی را تشکیل می دهد. عصبی است محرک که عضلات کاسه چشم را باستثنای مایل بزرگ و راست خارجی عصب می دهد و همچنین به واسطه الیافی که جزو دستگاه نباتی می باشد عضلات تنگ کننده عنبیه و قسمت مدور عضله مژگانی را عصب می دهد عصب مزکور از نزدیکی تکمه چهار توام در قسمت قدامی طرفی ماده خاکستری مبدائ می گیرد. یا عصب مختلط. عصبی است که هم حاوی رشته های حساس است و هم حاوی رشته های محرک پی مختلط. یا عصب نایی بزرگ. عصب سیاتیک. یا عصب واسطه یی وریسبرگ. عصبی است حسی که در ساختمان عصب صورتی وارد است و با آن در تشکیل هفتمین زوج اعصاب دماغی شرکت میکند. این عصب شامل الیاف دستگاه نباتی است و غده های زبانی را عصب می دهد. عصب مزبور از عقده زانویی مبدائ می گیرد ( عقده زانویی گره کوچک عصبی است که در مقابل انتهایی خارجی اولین قسمت مجرای فالوپ بر روی سطح قدامی عصب صورتی واقع است ). یا عصب واگ. عصب ریوی معدی. یا ورم عصب. التهاب و تورم و عفونت عصب.

فرهنگ اسم ها

اسم: عالم (دختر) (عربی) (کهکشانی) (تلفظ: ālam) (فارسی: عالَم) (انگلیسی: alam)
معنی: کیهان، پهنه ی کره ی زمین و آنچه در آن است، جهان، ( به مجاز ) حالت و وضعیت، دنیا

دانشنامه آزاد فارسی

عالَم
سلسله مراتب عالم در رسائل اخوان الصفا
اصطلاحی کلّی، در الهیات و علم کلام. مجموع موجودات به جز خداوند، و در علم نوین مجموع جهان مادّی (← کیهان). قدما آن را بر ۲ قسم می دانستند: عالم علوی (افلاک و ستارگان) و عالم سفلی (زمین و عناصر مادی) که «عالم ­­­­­­­­­­­کون و فساد» نیز خوانده می شد. به باور قدما، عالم علوی همواره بر دوام و فسادناپذیر است و عالم سفلی روی در فساد و تباهی دارد. عالم را به تعبیری دیگر به دو قسم «عالم جسمانی» و «عالم روحانی» هم تقسیم می کردند. متکلمان مسلمان، با استناد به قرآن این دو عالم را با عناوین گوناگون خوانده اند؛ مثلاً به عالم جسمانی عنوان عالم خلق و به عالم روحانی عنوان «عالم امر» داده اند. عناوینی چون عالم غیب و عالم شهادت و عالم مُلک و عالم ملکوت از دیگر عناوینی است که به این دو عالم داده اند. شهاب الدین سهروردی، عالم را به چهار شمار بخش کرده است؛ عالم انوار قاهره، که عالم عقول و ملائکۀ مقربین است، عالم انوار مدبره، که عالم نفوس است، عالم برزخیان، که عبارت است از عالم افلاک و ستارگان و عناصر و به موقع عالم حس است، و عالم صور معلّقۀ ظلمانیه و مستنیره، که عالم مثال و خیال است. حکما و عرفای مسلمان، به تأثیر از فلسفۀ نوافلاطونی، عالم غیب را نیز به دو عالم ملکوت و جبروت تقسیم کرده اند. ملکوت، عالم حقایق و عقول و ارواح است و جبروت، عالم اسما و صفات. ملاصدرا سه عالم برمی شمارد؛ عالم عقل و عالم خیال و عالم حس و تقسیم عالم به پنج عالم «اعیان ثابته»، «ملک»، «عقول و نفوس مجرده»، «مثال» و «انسانی» نیز در نزد عارفان پیرو ابن عربی مرسوم بوده است. برخی عارفان نیز از عالم کبیر (جمیع موجودات) و عالم صغیر (انسانکه مظهر همۀ عوالم به شمار می رود) یاد کرده اند. برخی دیگر نیز از عالم لاهوت (مترادف با عالم غیب) و عالم ناسوت (مترادف با عالم مادی) نام برده اند. نیز ← سلسله_مراتب_هستی

جملاتی از کلمه عالم

شاه عالم گداست تا دانی این گدا پادشاست تا دانی
جز تو کس نیست عالم اسرار غیر تو نیست در جهان بر کار
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم