عابد

عابد به عنوان یک شخصیت مذهبی و متعهد به اصول دینی، نمایانگر ویژگی‌هایی چون عبادت و پرستش خداوند است. او با انجام اعمال نیک و توجه به نیازهای جامعه، سعی در نزدیک شدن به خدا و کسب رضایت او دارد. وی با روحیه‌ای سرشار از ایمان و اعتقاد، به دنبال تحقق اهداف معنوی و اخلاقی خود می‌باشد. در واقع، وی به عنوان نمادی از انسان کامل، تلاش می‌کند تا با پرهیز از گناهان و ارتقای سطح معنوی خود، نه تنها به بهبود زندگی شخصی بلکه به ارتقای جامعه نیز کمک کند. این شخصیت در مواجهه با چالش‌ها و مشکلات زندگی، همواره به یاد خداوند بوده و از دعا و نیایش به عنوان ابزاری برای تقویت روحیه و انگیزه خود بهره می‌برد. بنابراین، عابد نه تنها به عنوان فردی مذهبی بلکه به عنوان یک الگو برای دیگران، نقش مهمی در ترویج ارزش‌های انسانی و دینی ایفا می‌کند. انسان زمانی به عنوان ذاکر و عابد شناخته می‌شود که در مواجهه با حرام، بتواند از آن پرهیز کند. عبودیت به معنای اطاعت و بندگی است و مقام بندگی در نزد خداوند به قدری اهمیت دارد که حتی در تشهد نماز، بر مقام رسول خدا تقدم دارد. در زبان عربی، عبد به فردی اطلاق می‌شود که تمام وجودش متعلق به مولا و صاحبش است؛ اراده‌اش تابع اراده او و خواسته‌هایش مطابق با خواسته‌های اوست. در برابر مولا، هیچ چیزی از آن خود ندارد و در اطاعت از او هرگز سستی نمی‌کند. به عبارت دیگر، عبودیت نشان‌دهنده بالاترین درجه خضوع در برابر معبود است و به همین دلیل، تنها کسی که می‌تواند معبود باشد، کسی است که نهایت انعام و اکرام را به بندگانش کرده است و آن شخص جز خداوند نیست. بنابراین، عبودیت اوج کمال و نزدیکی یک انسان به خداوند به شمار می‌آید. آقای واعظ موسوی یکی از نتایج عبادت را شناخت خداوند دانست و اظهار داشت: اگر عبادت به شناخت خدا منجر نشود، نمی‌توان آن را عبادت واقعی نامید. استاد افزود: بر اساس روایات، فرد عابد به نوری دست می‌یابد که دیگران نیز از آثار آن بهره‌مند می‌شوند، زیرا او دارای سینه‌ای گشاده، شکرگزار، متواضع و پرانرژی است.

لغت نامه دهخدا

عابد.[ ب ِ ] ( ع ص ) پرستنده خدا و ملتزم به شرائع دین. ( از اقرب الموارد ). پرستنده. عبادت کننده:
عابدان را پرده این خواهد درید
زاهدان را توبه آن خواهد شکست.خاقانی.خدا از عابدان آنها گزیند
که در راه خدا آن را نبیند.نظامی.چه گویی در حق فلان عابد که دیگران به طعنه سخنها گفته اند. ( گلستان سعدی ).
گفتم میان عالم و عابد چه فرق بود
تا اختیار کردی از آن این فریق را.سعدی ( گلستان ).|| موحد. ( ذیل اقرب الموارد بنقل از تاج العروس ). || خادم. ( اقرب الموارد ). || مرد با ننگ و عار. و گفته اند بدین معنی است قول خداوند تعالی: ان کان للرحمن ولد فانا اول العابدین. ( قرآن 81/43 ). أی اول الاَّنفین. ( از منتهی الارب ).
عابد. [ ب ِ ] ( اِخ ) کوهی است. ( منتهی الارب ). کوهی است در اطراف مصر... ( معجم البلدان ).
عابد. [ ب ِ ] ( اِخ ) ابن عمربن مخزوم. پدر عبداﷲبن سائب عابدی صحابی و عبداﷲبن مسیب عابدی محدث است. ( از منتهی الارب ).
عابد. [ ب ِ ] ( اِخ ) بیرمی لاری. از شعرا است. هدایت نویسد: نامش زین العابدین و معروف به شاه زند است. اشعار بطریق عرفا بسیار دارد از آن جمله است:
آستین برمیفشاندم در سماع
دست یار آمد بدستم یللی.( مجمع الفصحاء ج 1 ص 339 ).او راست: روضة المؤمنین. ( الذریعه ج 9 ص 662 ) ( صبح گلشن ص 265 ).

فرهنگ معین

(بِ ) [ ع. ] (اِفا. ) پرستنده، عبادت کننده.

فرهنگ عمید

۱. عبادت کننده، پرستنده.
۲. کسی که خدا را پرستش می کند.

فرهنگ فارسی

محمد علی بک رئیس حکومت سوریه ( ۱۹۳۸ - ۱۹۲۸ م. ).
عبادت کننده، پرستنده، کسی که خداراپرستش کند
( اسم ) پرستنده پرستش کننده خدا عبادت کننده جمع عبده عباد عابدون عابدین. توضیح برای فرق آن از زاهد و عارف.
بیرمی لاری از شعرا است

فرهنگ اسم ها

اسم: عابد (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: ābed) (فارسی: عابد) (انگلیسی: abed)
معنی: عبادت کننده، پرستش گر، زاهد، آن که بیشترین اوقات زندگی اش را به عبادت خدا و خلوت و مناجات با او می گذرانَد، پرستنده چیزی یا کسی

جملاتی از کلمه عابد

رنگ صدق و رنگ تقوی و یقین تا ابد باقی بود بر عابدین
عابدان را پرده این خواهد درید زاهدان را توبه آن خواهد شکست
نه بی‌ ثنای تو طاعت همی‌ کند عابد نه بی ‌دعای تو دعوت همی کند ا‌بدال
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم