سروا

سروا، عنوانی با ریشه‌های عمیق تاریخی و فرهنگی در فارسی است که به معنای افسانه، داستان، شعر و سرود به کار می‌رود. این واژه، نمایانگر دنیای غنی ادبیات و هنرهای نمایشی فارسی است و به نوعی نشان‌دهنده‌ی ارتباط عمیق انسان‌ها با روایتگری و بیان احساسات از طریق کلمات و نغمه‌ها می‌باشد. سروا از زمان‌های قدیم در ادبیات ایرانی جایگاه ویژه‌ای داشته و به نوعی به شکل‌گیری هویت فرهنگی و ادبی ملت ایران کمک کرده است. این مفهوم فقط به داستان‌سرایی محدود نمی‌شود، بلکه نشان‌دهنده‌ی یک ساختار هنری است که در آن احساسات و تجربیات زندگی در قالب شعر و سرود به تصویر کشیده می‌شود. در واقع، سروا به ما یادآوری می‌کند که چگونه ادبیات می‌تواند پل ارتباطی بین نسل‌ها باشد و احساسات را از دل تاریخ به دنیای امروز منتقل کند.

فرهنگ معین

( ~. ) (ص مر. ) عمارتی که پیشگاه آن گشاده بود.
(سَ ) (اِ. ) شعر.

فرهنگ عمید

۱. حدیث، سخن.
۲. افسانه: چند دهی وعدۀ دروغ همی چند / چند فروشی به من تو این سرو سروا (اورمزدی: شاعران بی دیوان: ۲۷۵ ).
۳. شعر.

فرهنگ فارسی

( صفت ) عمارتی که پیشگاه آن گشاده بود سرواز.

فرهنگ اسم ها

اسم: سروا (دختر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: sarvā) (فارسی: سَروا) (انگلیسی: sarva)
معنی: افسانه، داستان، شعر، سرود

ویکی واژه

شعر.
عمارتی که پیشگاه آن گشاده بود.

جمله سازی با سروا

همه خسروان بار دهرند لیکن نیاورد از آن نیکتر هیچ باری
سروار بتو سر فرو نیارد پیداست که قامتش بلند است
از من نثار تخت تو جستند خسروا نطقم به بذل بر سر دریا و کان نشست