سرانه، واژهای است که از زبان لاتین مشتق شده و از ترکیب دو کلمه per و capita به معنای به ازای هر فرد تشکیل شده است. این اصطلاح به طور گستردهای در متون پژوهشی علوم اجتماعی و علم آمار به کار میرود، از جمله در آمارهای دولتی، شاخصهای اقتصادی و مطالعات زیستمحیطی. این واژه معمولاً در زمینه آمار به جای عبارت به ازای هر نفر استفاده میشود. همچنین در تنظیم وصیتنامهها و برای تعیین سهم برابر هر ذینفع در تقسیم املاک نیز کاربرد دارد. برای محاسبه درآمد سرانه تولید ناخالص داخلی (GDP)، کافی است که تولید ناخالص داخلی کشور را بر تعداد جمعیت تقسیم کنیم. عدد به دست آمده، درآمد سرانه کشور را نشان میدهد. لازم به ذکر است که در ایران، برای ارزیابی وضعیت تولید در استانها، ارزش افزوده ناشی از نفت حذف شده و درآمد سرانه بدون احتساب نفت محاسبه میشود. برای محاسبه تولید ناخالص داخلی، دو روش وجود دارد. یکی از این روشها استفاده از ارزش اسمی نرخ ارز است؛ به این معنا که بررسی میشود تولیدات کشور در طول ده سال گذشته در بازار جهانی چه ارزشی داشتهاند.
سرانه
لغت نامه دهخدا
گرفته ز آب و رنگی عاشقانه
ز گل گوشی و از بلبل سرانه.محسن تأثیر ( از آنندراج ).|| نوعی از باج است که سر هر حیوان بگیرند و هنگام حساب سرانه چون مردم شمار کنند آن را سرشماری گویند. ( آنندراج ). || فاضل که در تاخت زدن دو چیز با یکدیگر پیدا آید. ( یادداشت مؤلف ).
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. یکی یکی و از روی سرشماری.
۳. (اسم ) [قدیمی] باج و خراج که به طریق سرشماری از مردم بگیرند.
۴. (اسم ) [قدیمی] آنچه علاوه از باج وخراج بگیرند.
فرهنگ فارسی
۱ - فرد فرد یکی یکی: سرانه تقسیم کرد. ۲ - مالیاتی که از هر فرد گیرند.
نوعی از باج که از رعایا سر هر فرد گیرند آنچه علاوه از باج و خراج از رعیت گیرند.
ویکی واژه
مالیاتی که از هر فرد گیرند.
جملاتی از کلمه سرانه
به پای من منویس ای فقیه صادر دستار که گر سرم بری امکان این سرانه ندارم
بر آستان تو درویش بی سر و پا را سرانه ملک و اصحاب جاه میخوانند
ما خواجهٔ ده نهایم ما قلاشیم ما صدر سرانهایم ما اوباشیم