راز یک قورمه سبزی خوشمزه در انتخاب مواد اولیه با کیفیت نهفته است. اولین راز، استفاده از گوشت تازه و نرم است که طعم اصلی قورمه را شکل میدهد. دومین نکته، انتخاب سبزیجات معطر و تازه است؛ سبزیهایی مانند تره، جعفری و شنبلیله که عطر و طعم خاصی به غذا میبخشند.
سومین مرحله در پخت آرام و طولانی قورمه سبزی است که باعث میشود طعمها به خوبی با هم ترکیب شوند. همچنین، اضافه کردن لیمو عمانی در مراحل پایانی پخت، طعم ترش و خوشمزهای به قورمه میدهد.
استفاده از ادویههای مناسب مانند زردچوبه و دارچین نیز میتواند مورد دیگری برای خوشمزگی قورمه سبزی باشد. در نهایت، راز نهایی در عشق و توجهی است که در تهیه این غذا به کار میرود. با رعایت این نکات، میتوانید قورمه سبزیای تهیه کنید که همه را مجذوب خود کند!
راز. ( ع اِ ) مهتر بنایان. ج، رازة. و فی الحدیث: کان راز سفینة نوح جبرئیل علیه السلام؛ ای رأس مدبری السفینة. ( منتهی الارب ). رئیس بنایان و اصل آن رائز است چون شاک و شائک. ( از اقرب الموارد ). بنا. گلکار. ( ناظم الاطباء ):
جان ز دانش کن مزین تا شوی زیبا از آنک
زیب کی گیرد عمارت بی نظام دست راز.سنائی.
راز. ( اِ ) نهانی. سرّ. رمز. آنچه در دل نهفته باشد. ( ناظم الاطباء ). چیزی که باید پنهان داشت یا به اشخاص مخصوص گفت. ( فرهنگ نظام )
[ په. ] (اِ. ) مطلب پوشیده، امر پنهان.
(اِ. ) = رز: رنگ، لون.
[ معر. ] (اِ. ) ۱ - یکی از آلات بنایان ج. رازه. ۲ - گلکار، طیان.
کسی که پیشه اش ساختن خانه و سایر کارهای ساختمانی است، معمار، بنّا، گِل کار، والادگر: به یکی تیر همی فاش کند سرّ حصار / ور بر او کرده بُوَد قیر به جای گِل، راز (عسجدی: ۳۸ ).
۱. مطلب پوشیده و پنهان، سِر: تو را تا دهان باشد از حرص باز / نیاید به گوش دل از غیب راز (سعدی۱: ۱۰۸ ).
۲. شیوۀ رسیدن به چیزی: راز جوانی.
۳. (صفت ) [قدیمی] پوشیده، نهان.
۴. (قید ) [قدیمی] به طور پوشیده و پنهان.
* راز پوشیدن: (مصدر لازم ) نهان داشتن راز، حفظ کردن اسرار، راز کسی را پوشیده داشتن: به پیر میکده گفتم که چیست راه نجات / بخواست جام می و گفت راز پوشیدن (حافظ: ۷۸۶ ).
* راز کردن: (مصدر لازم ) [قدیمی]
۱. گفتن سِرّ خود به کسی، راز گفتن.
۲. مناجات کردن.
۳. نجوا کردن.
۴. آهسته و بیخ گوشی صحبت کردن: بپیچید و با خویشتن راز کرد / از انجام، آهنگ آغاز کرد (فردوسی: ۲/۱۲۵ حاشیه ).
۵. (مصدر متعدی ) نهفته داشتن، پوشیده داشتن.
سر، مطلب پوشیده وپنهان، نهفته دردل، رازه، معمار، بنا، گلکار، والادگر، پیشه ساختن خانه بودن
۱ - ( اسم ) یکی از آلات بنایان جمع رازه ( لسان العرب ). ۲ - گلکار طیان: بیکی تیر همی فاش کند راز حصار ور بر او کرده بود قبر بجای گل راز ( عسجدی لفت فرس ).
دهی است از دهستان جرگلان بخش مانه شهرستان بجنورد.
اسم: راز (دختر) (فارسی) (تلفظ: rāz) (فارسی: راز) (انگلیسی: raz)
معنی: آنچه از دیگران پنهان نگاه داشته می شود، سِر، موضوعی یا مطلبی که از دیگران پوشیده و پنهان است، ( در قدیم ) پوشیده، پنهان، ( در قدیم ) رنگ، ( اَعلام ) نام شهری در شهرستان بجنورد در استان خراسان شمالی
اصطلاحی عرفانی. عارفان راز را به معنیِ رابطۀ خاصی که بین عاشق و معشوق برقرار است به کار برده اند که، عاشق از شدّت مستی عشق و محو شدن در معشوق، در بیشتر موارد از درک چیستیِ آن رابطه ناتوان است. اشارۀ عارفان به این که از ابتدای عشق و چگونگی آن و نیز چگونگیِ جلبِ محبّت معشوق به سوی خود، کاملاً ناآگاه اند، ناظر به همین مقام است. گاه نیز راز و سِرّ (صورتِ عربی آن)، به معنیِ تجلّیِ خاصّی است که بر سالکی وارد شده و او از چگونگیِ مقدّمات حصول آن بی خبر است.
[ویکی فقه] "سِرّ" به معنای مخفی کردن مطلب در دل است که معادل فارسی آن "راز" می باشد. بعضی موارد در قرآن کریم سر به معنای مخفی کردن چیزی و همچنین به معنای انجام دادن پنهانی کاری استعمال شده است.
"سِرّ" از ماده "سرر" در لغت به معنای پنهان کردن مطلبی در دل می باشد و "اسرار" به معنای گفتن راز پنهانی به کسی و سفارش به پنهان داشتن آن است. "اسرّ" از اضداد است؛ هم به معنای پنهان ساختن آمده و هم به معنای آشکار نمودن به کار رفته است.
سر و اسرار از منظر قرآن
سرّ و مشتقات آن ۳۳ مرتبه در قرآن کریم بیان شده که برخی مصادیق به معنای مخفی کردن چیزی آمده؛ مانند: «أَسَرُّوهُ بِضاعَةً»،
«و این امر را بعنوان یک سرمایه از دیگران مخفی داشتند.»
برخی دیگر به معنای فعلی را پنهانی انجام دادن آمده؛ مانند:«وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِیة»
«و از آنچه به آنها روزی داده ایم، در پنهان و آشکار انفاق می کنند.»
و در بیشتر موارد به معنای سخن پنهانی یا راز درون دل افراد است. و....
چشم ها را کشید سرمه ناز عقل و دین را درید پرده راز
برو راز بگشاد و گفت این سخن به جز پیش جان آشکارا مکن
که شاها دلت چشمه راز باد به روی تو چشم رضا باز باد
بسته در ها را برویم باز کن خاک را با قدسیان همراز کن