اباحتی

اباحتی به معنای کسی است که هر عمل یا رفتاری را مجاز و بدون قید و شرط می‌داند. این دیدگاه به طور خاص به این معناست که فرد به راحتی می‌تواند گناهان و رفتارهای ناپسند را جایز شمارد و هیچ گونه محدودیتی برای خود قائل نشود.

در این نوع تفکر، اصول اخلاقی و مذهبی به حاشیه رانده می‌شوند و فرد به آزادی مطلق در انتخاب‌های خود اعتقاد دارد. این نگرش می‌تواند به پیامدهای اجتماعی و فردی منفی منجر شود، زیرا عدم توجه به اصول اخلاقی و ارزش‌های اجتماعی می‌تواند به فساد و بی‌نظمی در جامعه منجر گردد.

فرهنگ معین

(اِ حَ ) [ ع - فا. ] (ص نسب. ) اباحی، ملحدی که همه چیز را مباح شمارد و انجام محرمات را جایز می داند.

فرهنگ عمید

کسی که هر چیز و هر کاری را مباح می داند و ارتکاب هر گناهی را جایز می شمارد.

فرهنگ فارسی

کسی که هرچیزرامباح وهرگناهی راجایزداند
( صفت ) ملحدی که همه چیز را مباح شمرد و ارتکاب محرمات را روا داند: نیم شب هر شبی بخان. خویش آید و صدا باحتی در پیش ( حدیقه. )

جملاتی از کلمه اباحتی

وَ هذا صِراطُ رَبِّکَ مُسْتَقِیماً الصراط المستقیم اقامة العبودیة مع التحقیق للربوبیة. فرقی است مؤیّد بجمع، و جمعی است مقید بشرع. فرق بی‌جمع جهد معتزلیان است از راه بیفتاده، و بمنزل حقیقت نرسیده، و جمع بی‌فرق طریق اباحتیان است، شریعت دست بداشته، و حقیقتی که نیست پنداشته. 

درجه اول ریا باشد به اصل ایمان و این ایمان منافق بود. و کار وی صعبتر بود از کافرکه وی نیز به باطن کافر است و به ظاهر تلبیس همی کند و چنین اندر ابتدای اسلام بسیار بوده اند و اکنون کمتر باشد، اما اباحتیان و کسانی که ملحد شده اند و به شریعت و آخرت ایمان ندارند و به ظاهر خلاف آن همی نمایند، از جمله این منافقان باشند که جاوید به دوزخ باشند.
سهل تستری رحمهم الله می گوید که اگر همه عالم خون گیرد، قوت مومن از حلال بود و آن آن است که مومن جز قدر ضرورت نخورد، نه آن که این اباحتیان همی گویند که حرام که فرا وی رسد حلال شود که یک خرما از صدقات فرا رسول (ص) می رسید و حلال نمی شد.

اما جهود و ترسا، معاملت ایشان درست بود، ولیکن باید که مصحف و بنده مسلمان به ایشان نفروشد. و اگر اهل حرب باشد سلاح به ایشان نفروشد که این معاملت بر ظاهر مذهب باطل بود و وی عاصی شود، اما اگر اباحتیان و زندیق باشند معاملت با ایشان باطل بود و حکم ایشان حکم مرتدان باشد.

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم