انقیاد به معنای پیروی از حجت شرعی یا عقلی است که با واقعیت همخوانی ندارد. این مفهوم در مقابل تجری قرار دارد و به معنای توافق اعتقادی با حجت شرعی یا عقلی است، حتی اگر در واقعیت چنین توافقی وجود نداشته باشد. به عنوان مثال، فردی ممکن است عملی را به دلیل اعتقاد به وجوب آن انجام دهد، در حالی که در واقع آن عمل واجب نباشد. به عبارت دیگر، انقیاد به معنای توافق اعتقادی است که با واقعیت همخوانی ندارد. انقیاد و تجری زمانی رخ میدهند که فرد به تکلیفی یقین دارد که با واقعیت مغایرت دارد. پیروی از چنین یقینی را انقیاد و مخالفت با آن را تجری مینامند. فردی که منقاد است، شایسته مدح و پاداش است، زیرا برای انجام خواسته مولا تلاش کرده، هرچند که به اشتباه رفته است. در کتاب دروس فی علم الاصول آمده است: همانطور که متجری مستحق عذاب است، منقاد نیز شایسته پاداش به شیوهای است که برای مطیع فرض میشود، زیرا هر دو در حق مولا به یک نحو عمل کردهاند.
انقیاد
لغت نامه دهخدا
- انقیاد نمودن؛ فرمانبرداری کردن: روی گفتار نیست انقیاد باید نمود. ( تاریخ بیهقی ). اصحاب اطراف حکم اصحاب را انقیاد نمودند. ( ترجمه تاریخ یمینی ). || فروتنی و خضوع. ( ناظم الاطباء ). فروتنی. ( آنندراج ).
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. فروتنی.
۳. [قدیمی] خوار و رام شدن.
فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) رام شدن مطیع شدن کسی را گردن نهادن. ۲ - ( اسم ) فرمانبرداری اطاعت رامی. ۳ - فروتنی. جمع: انقیادات.
ویکی واژه
فرمانبردا
فروتنی.
انقیادات.
جملاتی از کلمه انقیاد
هر کجا گام تو آمد افتخار آرد زمین هر کجا گام تو آمد انقیاد آرد سما
گشادی درآید به کارم که آخر کمر بسته ام از پی انقیادی