اسم دخترانه آلا یک نام زیبا و معاصر است که در فرهنگهای مختلف معانی متفاوتی دارد. این نام به معنای سرخ و همچنین نعمتها است و به نوعی به زیبایی و نیکی اشاره دارد.
آلا به عنوان یک اسم کوتاه و دلنشین، به راحتی در زبانهای مختلف تلفظ میشود و محبوبیت زیادی پیدا کرده است.
اسم آلا میتواند نمادی از زیبایی و خوشبختی در زندگی باشد و این نام به دخترانی با روحیهای شاداب و مثبت اختصاص داده میشود.
( آلا ) آلا. ( فرانسوی، حرف اضافه ) در کلماتی که از فرانسه در زبان ما داخل شده چون و مانند و مطابق باشد، چون: آلافرانک، آلانگله، آلاتورک، آلاگارسن و آلامد. لیکن دو کلمه آلاپلنگی به معنی منقش بخالهای درشت و آلابلبلی به معنی جای رفیع و بلند ( چون آشیان بلبل ) در زبان فارسی هست که در صورت و معنی عین «آلا»ی سابق الذکر است و از این رو محتمل است که کلمه آلا در این دو زبان مشترک باشد.
آلا. ( ص ) آل. سرخ نیمرنگ. پشت گلی. و در فرهنگها بیت ذیل برای این معنی شاهد آمده است، لیکن صریح در مدعا نیست:
چو چشم ابر شد آلا و روی گل ناری
در آبگون قدح افکن شراب گلناری.منصور شیرازی.|| ( اِ ) پروا. ( تحفةالاحباب اوبهی ).
آلا. ( اِخ ) نام یکی از آبادیهای سقزکردستان و نام پیشین آن «ایلو» است. ( فرهنگستان ).
یعنی دانا و آگاه باش ای عقلمند نیک خصلت. در حل لغات الشعرا آمده: الا حرف تنبیه است که دلالت بر تحقیق مابعد کند و معنی وی بدان و آگاه باش... ( از نهج الادب ص 570 ).
الا. [ اَ ] ( صوت ) کلمه خطاب است یعنی ای و به عربی یا گویند. ( برهان ). در فارسی... کلمه خطاب است بمعنی ای. ( غیاث از برهان ). و صاحب نهج الادب آرد: و بعضی گویند: «الا» از هلا، که بمعنی مذکور ( تنبیه ) است در فارسی مستفاد میشود که این نیز فارسی بود ودوم مبدل اول، یا بالعکس «الا» مشترک است در عربی و فارسی و «هلا» فارسی الاصل است و این محل نظر است چرا که سبب قرب تلفظ احتمال نمیشود که یک لغت باشد چنانکه ای ندائیه که به فتح، عربی است و به کسر فارسی. آری «الا» احتمال تعریب دارد و میتواند که متوافق باشد در عربی و فارسی چنان که صاحب قاموس بدان قائل شده است و در فارسی به «ها» بدل شده هلا گویند. ( از نهج الادب ص 571 ). این کلمه در اشعار فارسی بمعنی ندا و تنبه آمده است و در بسیاری موارد پس از آن کلمه «ای » آمده است و معنی آگاه باش، هان، بدان میدهد:
( آلا ) (ص. ) سرخ، سرخ نیمرنگ.
(اِ لّ ) [ ع. ] (ق. ) ۱ - دلالت بر استثنا کند: مگر، بجز. ۲ - جز، بدون. ۳ - فقط، منحصراً.،~ و بلّ ا بدون برو و برگرد، بی چون و چرا.
( اَ ) [ ع. ] (شب جم. )حرف تنبیه است، بدان و آگاه باش ! هان !.
( آلا ) نعمت ها، نیکویی ها.
= آل۳
۱. = آلودن
۲. آلاینده (در ترکیب با کلمۀ دیگر ): خوی آلا، دهان آلا.
مگر، جز.
برای خطاب و تنبیه به کار می رود، ای، هی، هان، بدان و آگاه باش: الا ای هنرمند پاکیزه خوی / هنرمند نشنیده ام عیب جوی (سعدی۱: ۳۷ ).
( آلا ) یکی از آبادیهای بخش سقز در کردستان
( اسم ) جمع الی الی والی نعمتها نیکیها نیکوییها.
مانند سرخ نیم رنگ
حرف خطاب وتنبیه بمعنی ای، هی، هان، بدان و آگاه باش، حرف استثنائ به معنی مگر، جز، آل، سرخ کم رنگ، پشت گلی
درختیست تلخ. رجوع به الا شود.
اسم: آلا (دختر، پسر) (پهلوی، عربی) (تلفظ: ālā) (فارسی: آلا) (انگلیسی: ala)
معنی: سرخ، سرخ کم رنگ، نعمتها، نیکیها
[ویکی فقه] اِلاّ، لفظ دلالت کننده بر یکی از سه معنای وصفی، استثنایی و حصری است.
«الاّ» بر سه نوع است:۱. «الاّ» ی وصفی: و آن در موردی است که برای ماقبل خودش صفت واقع می شود؛ در این حالت، الاّ همیشه به معنای «غیر» استعمال می گردد. از این «الا» در مفهوم حصر و استثنا بحث نمی شود؛۲. «الاِّ» ی استثنایی: که بر اخراج « مستثنی منه » از شمول حکم « مستثنی » دلالت می کند؛۳. «الاّ» ی حصری: به معنای «الا» یی است که در کلام منفی و بعد از ادات نفی آورده می شود و افاده حصر می نماید؛ این «الاّ» در واقع، به قسم دوم بر می گردد.
← الا ی استثناییه در اصول
۱. ↑ خویی، ابوالقاسم، محاضرات فی اصول الفقه، ج۵، ص۱۴۰.
فرهنگ نامه اصول فقه، تدوین توسط مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، ص۲۳۵، برگرفته از مقاله «الا».