ابتهاج

کلمه ابتهاج در زبان فارسی به معنای شادی، خوشحالی و سرور است. این واژه در زمینه‌های مختلفی از جمله شعر، ادبیات و فرهنگ به کار می‌رود و به احساسات مثبت و شاداب اشاره دارد.

معنی لغوی:

ابتهاج به معنای شادمانی و خوشحالی است. این واژه به طور خاص به احساساتی اشاره دارد که ناشی از خوشحالی و سرور درونی هستند و به نوعی نمایانگر حالتی از رضایت و خوشنودی در زندگی فرد می‌باشد.

کاربرد در ادبیات:

در ادبیات فارسی، ابتهاج به عنوان یک مفهوم عاطفی و احساسی در اشعار و نثرها به کار می‌رود. شاعران و نویسندگان از این واژه برای بیان شادی و خوشحالی در زندگی یا در مواجهه با زیبایی‌های طبیعت و عشق استفاده می‌کنند و به تصویر کشیدن لحظات شاد و دل‌انگیز در آثار خود می‌پردازند.

به عنوان اسم:

ابتهاج به عنوان یک نام دخترانه و پسرانه نیز استفاده می‌شود. این نام به دلیل معنای مثبت و خوشایند آن، به ویژه در خانواده‌هایی که به دنبال نام‌هایی با معانی زیبا هستند، محبوبیت دارد.

لغت نامه دهخدا

ابتهاج. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) شادی. شادمانی. ( نطنزی ). فرَح. مسرت. سرور. ابتهاش. اجتذال. شاد شدن. ( زوزنی ). شادی نمودن. شادمان شدن: و مرا از دوستی تو چندان مسرت و ابتهاج حاصل است که هیچ چیز در موازنه آن نیاید. ( کلیله و دمنه ).

فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع. ] ۱ - (مص ل. ) شاد شدن، شادمان گردیدن. ۲ - (اِمص. ) شادی، خوشی. ۳ - راه راست خواستن. ۴ - گشاد کردن راه.

فرهنگ عمید

شاد شدن، شادی کردن، شادی، شادمانی، خوشی، خرمی، خوشحالی.

فرهنگ فارسی

شادشدن، شادی کردن، شادی، شادمانی، خوشحالی
۱ - ( مصدر ) شاد شدن شادی نمودن شادمان گردیدن. ۲ - ( اسم ) شادی شادمانی مسرت سرور.

فرهنگ اسم ها

اسم: ابتهاج (دختر، پسر) (عربی) (تلفظ: ebtehāj) (فارسی: اِبتهاج) (انگلیسی: ebtehaj)
معنی: شادمانی، شادی، خوش و خرم، شادن شدن، خوشی

جملاتی از کلمه ابتهاج

ابتهاج در جوانی دلباخته دختری ارمنی به نام گالیا شد که در رشت ساکن بود و این عشق دوران جوانی دست‌مایه اشعار عاشقانه‌ای شد که در آن ایام سرود. بعدها که ایران غرق خون‌ریزی و جنگ و بحران شد ابتهاج شعری به نام (دیرست گالیا…) با اشاره به همان روابط عاشقانه‌اش در گیر و دار مسائل سیاسی سرود.
جمعی غایت نشاطشان به عبادت و مناجات، و طایفه ای به علم حقایق موجودات، تا می رسد به کسی که هیچ ابتهاج و شادی ندارد مگر به انس با حضرت حق، و استغراق در لجه انوار جمال جمیل مطلق، و سایر مراتب در نظر او باطل و زایل است و شکی نیست که عاقل می داند که آنچه قابل فرح و سرور، و زوال آن موجب حسرت و ندامت است این مرتبه است و سایر مراتب مانند سرابی است که تشنه آن را آب پندارد پس عاقل نباید به وجود آنها شاد و از زوال آن اندوهناک گردد.
«احساس» از مشهورترین اشعار هوشنگ ابتهاج است. این شعر در یک بند و چهار سطر سروده شده و شامل دو جمله است. این شعر را که با عبارت «بسترم صدف خالی یک تنهایی است» آغاز می‌شود، از موفق‌ترین شعرهای کوتاه نیمایی می‌دانند.
چندانکه ملک این کلمه بشنود شادی و نشاط بر وی غالب گشت، و دلایل فرح و ابتهاج و مخایل مسرت و ارتیاح در ناصیه مبارک او ظاهر گشت.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم