اتحادی

اتحادی به مفهومی گفته می‌شود که در آن پیروان یک طریقه معنوی یا فلسفی بر این باورند که خالق و مخلوق می‌توانند به نوعی یکی شوند. این واژه در زمینه‌های عرفانی و دینی به تجربه‌ای اشاره دارد که فرد حس می‌کند جداشدگی میان خود و خداوند از بین رفته و وحدت و نزدیکی کامل برقرار شده است.

در طریقت‌های عرفانی، اتحادی به عنوان هدف نهایی یا مرحله بالای سیر و سلوک روحانی شناخته می‌شود. معتقدان این مسیر با تمرین‌های روحی، عبادت، مراقبه و تزکیه نفس تلاش می‌کنند تا به حالتی برسند که در آن وجودشان با حضور الهی هماهنگ و منسجم شود، و تجربه‌ای از اتحاد با خالق داشته باشند.

اتحادی نه تنها تجربه فردی و روانی بلکه مفهومی عمیق در فهم رابطه انسان و خداست. این واژه نشان‌دهنده از بین رفتن مرزهای جدایی، احساس پیوستگی کامل و درک حقیقت هستی است و بیانگر تلاش انسان برای رسیدن به کمال، معرفت و وصل به منبع اصلی خلقت می‌باشد.

لغت نامه دهخدا

اتحادی. [ اِت ْ ت ِ ] ( ص نسبی ) طریقه ای که پیروان آن معتقد بیکی شدن خالق با مخلوقی باشند.

فرهنگ فارسی

طریقه که پیروان آن معتقدند بیکی شدن خالق با مخلوق

جمله سازی با اتحادی

چو خوش است اتحادی که حجاب تن نماند که من آن زمان شوم من که اثر ز من نماند
الملک الاشرف بعد از سقوط اخلاط با علاءالدین کیقباد یکم (پادشاه سلجوقیان روم ۶۳۴-۶۱۵ ه ق) و امرای حلب و موصل و الجزیره بر ضد جلال‌الدین طرح اتحادی قوی ریخت و به دعوت علاءالدین کیقباد، پادشاه مصر، الملک الکامل برادر الملک الاشرف نیز در این اتحاد وارد شد. این اتحاد شکست سنگین جلال‌الدین از علاءالدین کیقباد را در ۲۸ رمضان سال ۶۲۷ در پی داشت.
اتحادی نصیب کن با من که ندانم که ان تویی یا من
اتحادی و حلولی نیستم فارغ از اقوال بی معنیستم
او میانجی شد میان دشمنان اتحادی شد میان پرزنان
فکنده‌ست طرح چنان اتحادی که خواهند سر بر زد از یک گریبان