الذکر

ذکر که در متن به آن اشاره شده، ریشه‌ای عمیق در زبان عربی دارد و در متون اسلامی و ادبی فارسی به وفور یافت می‌شود. این کلمه، با تکرار ۲۹۲ باره‌اش، نشان‌دهنده‌ی اهمیت و گستردگی معنایی آن در فرهنگ و ادبیات است. در وهله‌ی اول، «ذکر» به معنای به یاد آوردن، یاد کردن، و به حافظه سپردن چیزی است. این یادآوری می‌تواند درونی باشد، یعنی همان عمل ذهنی به خاطر آوردن، یا بیرونی، مانند بیان و بازگویی یک مطلب. از این رو، «ذکر» دربرگیرنده‌ی جنبه‌های شناختی و گفتاری است که هم به فرآیند داخلی ذهن و هم به ابراز خارجی آن اشاره دارد. این کلمه در طول تاریخ، با مفاهیمی چون یادآوری حقایق، تجدید میثاق‌ها، و حتی تکرار نام‌های مقدس در هم تنیده شده است.

فراتر از معنای ساده‌ی به یاد آوردن، ذکر در بستر فرهنگ اسلامی و ادبیات فارسی ابعاد معنایی گسترده‌تری یافته است. در فرهنگ دینی، ذکر صرفاً به یادآوری صرف محدود نمی‌شود، بلکه به معنای تسبیح، ستایش، و توجه قلبی و زبانی به خداوند و صفات اوست. این مفهوم، نقش محوری در اعمال عبادی و عرفانی ایفا می‌کند و از آن به عنوان راهی برای تقرب به معبود و پالایش روح یاد می‌شود. به همین دلیل، عبارت‌هایی مانند ذکر خدا یا اهل ذکر در ادبیات ما جایگاهی ویژه دارند و به معنای افرادی است که همواره در یاد و ستایش پروردگارند. حتی در ادبیات غیردینی نیز، ذکر می‌تواند به معنای یادآوری خاطرات، ذکر سخن بزرگان، یا به میان آوردن نام کسی باشد که برایمان عزیز است.

از ذکر مفاهیم و مشتقات دیگری نیز برگرفته شده که هر یک کاربرد خاص خود را دارند. برای مثال، اذکار جمع ذکر است و به معنای مجموعه‌ای از جملات، عبارات، یا کلمات مقدس است که به منظور یادآوری و ستایش خداوند به صورت منظم تکرار می‌شوند. این اذکار، گاهی به صورت فردی و گاهی به صورت جمعی ادا می‌شوند و بخش مهمی از زندگی معنوی بسیاری از افراد را تشکیل می‌دهند. در کاربردهای معاصر نیز، اگرچه ممکن است کمتر به شکل سنتی‌اش به کار رود، اما همچنان در مفاهیمی چون ذکر مصیبت به معنای یادآوری و بازگویی مصائب، ذکر خیر به معنای یاد نیک از کسی و حتی در ادبیات عامه برای اشاره به یک نکته یا اشاره به یک موضوع، به نوعی حضور دارد. پس می‌بینید که این کلمه‌ی کوچک، چه بار معنایی عظیمی را بر دوش می‌کشد و چه داستان‌ها که در دل خود نهفته دارد!

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
ذکر (۲۹۲ بار)

جمله سازی با الذکر

ذکرتک لا ابی نسیتک لمحة واهون ما فی الذکر ذکر لسان
الوجد بعد وجود الحق بهتان والذکر دون جحود الذکر نسیان
صرایم کلما امضی صوارمها کل السنان و فل الصارم الذکر