ارتحال

تعریف و معنا:

فوت یا درگذشت: ارتحال به معنای مردن و انتقال از زندگی به مرگ است و این اصطلاح در مورد افرادی به کار می‌رود که در جامعه دارای جایگاه ویژه‌ای هستند.

انتقال یا کوچ کردن: در این معنا، ارتحال به معنای جابه‌جایی یا انتقال از یک مکان به مکان دیگر، یا به طور کلی به معنای تغییر وضعیت یا مکان اشاره دارد.

کاربرد در متون مذهبی و فرهنگی:

این کلمه در متون مذهبی و فرهنگی به ویژه در مورد شخصیت‌های مذهبی، علمای بزرگ، و رهبران سیاسی به کار می‌رود. به عنوان مثال، در اعلامیه‌ها یا یادبودهای مربوط به درگذشت شخصیت‌های مهم، معمولاً از واژه ارتحال استفاده می‌شود.

تفاوت با واژه‌های دیگر:

این اصطلاح در مقایسه با واژه‌هایی مانند مرگ یا فوت بار معنایی و احترامی بیشتری دارد. در حالی که مرگ و فوت می‌توانند به طور کلی به هر نوع درگذشتی اشاره کنند، ارتحال بیشتر به درگذشت شخصیت‌های مهم و بزرگ اشاره دارد.

لغت نامه دهخدا

ارتحال. [ اِ ت ِ ] ( ع مص )از مکانی بمکان دیگر شدن. کوچ کردن. ( زمخشری ). انتقال. از جائی بجائی شدن. کوچیدن. احتمال. کوچ. بجائی رفتن. رحلت. برفتن. از منزلی برداشتن. ( تاج المصادر بیهقی ). رخت از منزلی برداشتن. سفر کردن:
ما نمی بینیم باشد این خیال
چه خیالست این که هست این ارتحال.مولوی.|| سیر کردن و رفتن شتر. ( منتهی الارب ). || بر پشت راحله نشستن. بر پشت کسی نشستن و هو فی الحدیث. ( تاج المصادربیهقی ). || مردن. موت. فوت. درگذشتن. || شتر را پالان کردن. ( زوزنی ). پالان برنهادن بر شتر. || بار نهادن. بار بنهادن. || چیزی را از جای برداشتن. ( غیاث ).

فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع. ] (مص ل. ) ۱ - کوچ کردن. ۲ - رحلت کردن، مردن.

فرهنگ عمید

۱. [مجاز] رحلت کردن، درگذشتن، مردن.
۲. [قدیمی] از جایی به جایی رفتن، کوچ کردن.

فرهنگ فارسی

رحلت کردن، کوچ کردن، جابجاشدن، ازجائی بجائی رفتن، درگذشتن، مردن
( مصدر ) از مکانی به مکان دیگر رفتن کوچ کردن جابجا شدن کوچیدن.

ویکی واژه

کوچ کردن.
رحلت کردن، مردن.

جمله سازی با ارتحال

💡 بعد از خواجه علی، فرزندش ابراهیم معروف به شیخ شاه جانشین وی شد. او که در سفر حج همراه پدر بود، در بیت‌المقدس به تجهییز جنازه پدر مباشرت کرد و چون به اردبیل بازگشت، به ارشاد مریدان پرداخت و ۲۱ سال به این کار توفیق یافت و در سال ۸۵۱ هجری قمری، هنگام ارتحال به سرای باقی، سجّاده ارشاد را به فرزندش شیخ جنید واگذاشت.

💡 چون به شوق گلشن خلد برین زین مرحله خیمهٔ اجلال بیرون زد به عزم ارتحال