اتفاقا

اتفاقاً به معنای وقوع یک رویداد غیرمنتظره و ناگهانی است. این واژه به حالتی اشاره دارد که چیزی به صورت غیرقابل پیش‌بینی و بی‌سابقه به وقوع می‌پیوندد. به عبارتی دیگر، هنگامی که می‌گوییم اتفاقاً، منظورمان این است که یک واقعه بدون هشدار قبلی رخ داده است. به عنوان مثال، در داستان‌هایی همچون گلستان، وقتی گفته می‌شود که شخصی وصیت کرده که در صبح زود نخستین کسی که وارد شهر می‌شود تاج شاهی بر سر او بگذارند، در واقع به یک تصادف جالب اشاره دارد. در این مورد، نخستین فردی که وارد می‌شود، یک گدا است. همچنین در همان داستان، جوانی با ویژگی‌های خاصی که در دوران جوانی خود قرار دارد، به صورت تصادفی در آنجا حاضر می‌شود. از سوی دیگر، واژه اتفاقاً می‌تواند به معنای هم‌نظر بودن یا جمعی نیز به کار رود. برای مثال، می‌توان گفت که همه افراد در یک موضوع خاص هم‌نظر هستند. به‌طور کلی، این کلمه می‌تواند به وضعیت‌های مختلف اشاره کند، از جمله وقوع رویدادهای غیرمنتظره یا هم‌سویی در نظرها و عقاید.

لغت نامه دهخدا

( اتفاقاً ) اتفاقاً. [ اِت ْ ت ِ قَن ْ ] ( ع ق ) قضا را. از قضا. بی انتظار. بی سابقه. غفلةً. ناگهانی. صدفةً. فجاءةً: وصیت کرد که بامدادان نخستین کسی که از دراین شهر درآید تاج شاهی بر سر وی نهند... اتفاقاً اولین کسی که درآمد گدائی بود. ( گلستان ). اتفاقاً در آن میان جوانی بود که میوه عنفوان شبابش نو رسیده. ( گلستان ). || بی خلاف. همداستان. || هیچ. || همگی. متحداً. جمعاً. همگان.

فرهنگ معین

( اتفاقاً ) (اِ تِّ قَ نْ ) [ ع. ] (ق. ) ۱ - دست برقضا، ناگهانی، غیرمنتظره. ۲ - با هم، با همراهی هم. ۳ - همگی، متحداً.

فرهنگ عمید

۱. ازقضا.
۲. بی سابقه، ناگهانی.
۳. برای تٲکید نفی آورده می شود: اتفاقاً، این طور نیست.
۴. همگی، تماماً.

فرهنگ فارسی

۱ - قضارا از قضا بی انتظار بی سابقه غفله ناگهانی. ۲ - بی خلاف همداستان. ۳ - همگی متحدا همگان.
از قضا

جمله سازی با اتفاقا

اتفاقاً به خطاب ملک گرفتار آمد.
اتفاقا چو ماه فروینی افتد او را به بیش قرب جوار
اتفاقاً رهگذار پادشا بود سوی گلخن آن بینوا